شرذمه

لغت نامه دهخدا

( شرذمة ) شرذمة. [ ش ِ ذِ م َ ] ( ع اِ ) گروه اندک. یک مشت. مشتی. گروهی. طائفه ای. فئة قلیلة. جماعت قلیله : اِن هؤلاء لشرذمة قلیلون. ( قرآن 54/26 ). شرذمه ای که از آن مهلکه خلاص یافته بودند بدیشان پیوستند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 122 ). || پاره ای از هر چیز. ( منتهی الارب ). پاره ای از به و مانند آن. ج ، شَراذِم ، شَراذیم. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). پاره ای از میوه و غیره. ( غیاث اللغات ) ( از ناظم الاطباء ).
شرذمه. [ ش َ ذَ م ِ ] ( از ع ، اِ ) جمعیت اندک از مردم. || پاره ای اندک از هر چیزی. قدر قلیل. || مقدار کم. || قطعه و پاره. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جماعت کمی ازمردم، مقدارکمی ازچیزی، شراذیم
( اسم ) ۱ - گروه اندک از مردان . ۲ - مقدار کم از چیزی قدر قلیل . ۳ - قطعه پاره جمع : شراذم شراذیم .
گروه اندک یک مشت مشتی گروهی

فرهنگ معین

(ش ذِ مِ یا مَ ) [ ع . شرذمة ] (اِ. )۱ - گروه اندک از مردم . ۲ - مقدار کم از چیزی . ۳ - قطعه ، پاره .

فرهنگ عمید

۱. جماعت کمی از مردم.
۲. مقدار کمی از چیزی.

پیشنهاد کاربران

بپرس