[ویکی نور] شرح الفخر الرازی علی الإشارات(شرحی الإشارات)، تألیف امام فخر رازی و به زبان عربی است. او در ابتدای شرح اشارات می گوید: کتاب «الاشارات و التنبیهات»، تألیف شیخ الرئیس اگر چه حجم آن کوچک است، اما علم آن بسیار، اسم آن بزرگ، نظم آن پیچیده، فهم آن مشکل، دارای شگفتی های بزرگ، منطبق بر کلام صاحبان اندیشه های ناب، در بر دارنده نکته های عجیب و فواید غریبی است که اکثر آثار مبسوط از آنها خالی است و در کتاب های طولانی چیزی از آنها یافت نمی شود و بسیاری از مردمان را دیدم که برای تحقیق معانی آن به سوی آن روی آورده، از اسرار و مبانی آن بحث نموده، از غوامض و مشکلات آن جست وجو کرده و در فواید و نکته های آن تأمل نموده اند، سپس بعضی از ایشان را مشاهده کردم که از آن با دست خالی برمی گردند بدون آن که به چیزی که مایه روشنی چشم آنها باشد دست یافته باشند.
من که بخش شایسته ای از عمر خویش را در تتبع فصول و فهم نصوص و کشف اسرار و تعمق در ژرفای این کتاب صرف کرده ام، تصمیم گرفتم تا آن بهره ایی را که برده ام برای راهنمایی پژوهندگان این مطلب بزرگ و مقصد عالی بیان کنم. پس عنان عنایت را در این شرح به تلخیص و ترتیب و تبویب و تهذیب آن با پرهیز از اطناب ممل و ایجاز مخل متوجه ساختم.
کتاب، در دو جلد تنظیم شده است که جلد اول آن مشتمل بر یک مقدمه از شارح و ده نهج و جلد دوم مشتمل بر ده نمط است. شارح، در هر نهج و نمطی فقره هایی از کلام بو علی را نقل کرده و به شرح و بررسی آن پرداخته است.
شاید شرح فخر رازی بر اشارات را بتوان اولین شرح به حساب آورد که در اکثر موارد از عهده غوامض و مشکلات آن برآمده و با عباراتی روشن و روان شرح داده است، اما او فقط به شرح نظریات ابن سینا بسنده نکرده است، بلکه در بسیاری از موارد به نقد و نقض مطالب کتاب پرداخته و آنها را با سؤال های جدّی مواجه ساخته است؛ به خصوص در مسائل فلسفه اولی و آن جا که قواعد فلسفی با عقاید اشعری او در تعارض بوده چنان زبان به خرده گیری باز کرده و در وارد کردن اشکال و اعتراض لجاجت به خرج داده و راه افراط پیموده که جنبه ایراد و اشکال و تشکیک در شرح او بر جنبه ایضاح و تفسیر سبقت گرفته است و به قول بعضی از نکته پردازان شرح او را به جرح تبدیل کرده است و شاید بهترین توصیف در باره کتاب او همان کلامی باشد که خواجه نصیر الدین طوسی در آغاز شرح خود آورده است که «فخر رازی، با وجود اینکه شرح خوبی نوشته، ولی در رد صاحب کتاب راه مبالغه را پیموده است و در نقض قواعد او پای را از حد اعتدال فراتر نهاده به طوری که کوشش های او جز قدح بر ابن سینا به بار نیاورده است».
در این قسمت مناسب است به عنوان گزارشی از محتوای کتاب، به برخی از اشکالات فخر رازی بر اشارات بو علی اشاره کنیم تا نوع برخورد وی با این کتاب ارزش مند علمی معلوم گردد: شیخ الرئیس در باره دلالت التزامی، در فصل ششم از نهج اول، می گوید: دلالت لفظ بر معنی یا به صورت تبعی و التزام است یا...، به این صورت که لفظ با دلالت مطابقی بر معنایی دلالت کند و آن معنای مطابقی معنای دیگری لازم داشته باشد؛ نه آنکه آن معنای دیگر جزیی از معنای مطابقی لفظ باشد، بلکه با آن ملازم باشد و مصاحب، مانند دلالت لفظ سقف بر دیوار و... فخر رازی، دلالت التزامی را مورد تشکیک قرار داده، می گوید: یک لفظ ممکن است دارای لوازم ذهنی نامتناهی باشد، حال یا لفظ بر همه این لوازم نامتناهی دلالت دارد یا فقط بر لوازم بین و آشکار دلالت دارد که قسم اول محال است، زیرا لازم می آید که لفظ واحد، بر معانی غیر متناهی دلالت کند و قسم دوم نیز باطل است، زیرا دلالت لفظ بر لازم واحدی ممکن است در نزد فردی آشکار باشد در حالی که در نزد دیگری آشکار نباشد، پس وقتی که این دلالت نزد اشخاص و احوال مختلف، متفاوت گردید، اعتماد بر آن شایسته نیست.
من که بخش شایسته ای از عمر خویش را در تتبع فصول و فهم نصوص و کشف اسرار و تعمق در ژرفای این کتاب صرف کرده ام، تصمیم گرفتم تا آن بهره ایی را که برده ام برای راهنمایی پژوهندگان این مطلب بزرگ و مقصد عالی بیان کنم. پس عنان عنایت را در این شرح به تلخیص و ترتیب و تبویب و تهذیب آن با پرهیز از اطناب ممل و ایجاز مخل متوجه ساختم.
کتاب، در دو جلد تنظیم شده است که جلد اول آن مشتمل بر یک مقدمه از شارح و ده نهج و جلد دوم مشتمل بر ده نمط است. شارح، در هر نهج و نمطی فقره هایی از کلام بو علی را نقل کرده و به شرح و بررسی آن پرداخته است.
شاید شرح فخر رازی بر اشارات را بتوان اولین شرح به حساب آورد که در اکثر موارد از عهده غوامض و مشکلات آن برآمده و با عباراتی روشن و روان شرح داده است، اما او فقط به شرح نظریات ابن سینا بسنده نکرده است، بلکه در بسیاری از موارد به نقد و نقض مطالب کتاب پرداخته و آنها را با سؤال های جدّی مواجه ساخته است؛ به خصوص در مسائل فلسفه اولی و آن جا که قواعد فلسفی با عقاید اشعری او در تعارض بوده چنان زبان به خرده گیری باز کرده و در وارد کردن اشکال و اعتراض لجاجت به خرج داده و راه افراط پیموده که جنبه ایراد و اشکال و تشکیک در شرح او بر جنبه ایضاح و تفسیر سبقت گرفته است و به قول بعضی از نکته پردازان شرح او را به جرح تبدیل کرده است و شاید بهترین توصیف در باره کتاب او همان کلامی باشد که خواجه نصیر الدین طوسی در آغاز شرح خود آورده است که «فخر رازی، با وجود اینکه شرح خوبی نوشته، ولی در رد صاحب کتاب راه مبالغه را پیموده است و در نقض قواعد او پای را از حد اعتدال فراتر نهاده به طوری که کوشش های او جز قدح بر ابن سینا به بار نیاورده است».
در این قسمت مناسب است به عنوان گزارشی از محتوای کتاب، به برخی از اشکالات فخر رازی بر اشارات بو علی اشاره کنیم تا نوع برخورد وی با این کتاب ارزش مند علمی معلوم گردد: شیخ الرئیس در باره دلالت التزامی، در فصل ششم از نهج اول، می گوید: دلالت لفظ بر معنی یا به صورت تبعی و التزام است یا...، به این صورت که لفظ با دلالت مطابقی بر معنایی دلالت کند و آن معنای مطابقی معنای دیگری لازم داشته باشد؛ نه آنکه آن معنای دیگر جزیی از معنای مطابقی لفظ باشد، بلکه با آن ملازم باشد و مصاحب، مانند دلالت لفظ سقف بر دیوار و... فخر رازی، دلالت التزامی را مورد تشکیک قرار داده، می گوید: یک لفظ ممکن است دارای لوازم ذهنی نامتناهی باشد، حال یا لفظ بر همه این لوازم نامتناهی دلالت دارد یا فقط بر لوازم بین و آشکار دلالت دارد که قسم اول محال است، زیرا لازم می آید که لفظ واحد، بر معانی غیر متناهی دلالت کند و قسم دوم نیز باطل است، زیرا دلالت لفظ بر لازم واحدی ممکن است در نزد فردی آشکار باشد در حالی که در نزد دیگری آشکار نباشد، پس وقتی که این دلالت نزد اشخاص و احوال مختلف، متفاوت گردید، اعتماد بر آن شایسته نیست.
wikinoor: شرحی_الإشارات