شرح معالم اصول الدین للامام فخرالدین الرازی

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] شرح معالم أصول الدین للإمام فخرالدین الرازی، نوشته شرف‎الدین عبدالله بن محمد فهری مصری، معروف به ابن تلمسانی، کتابی است در شرح «معالم أصول الدین» فخر رازی. اصل و شرح کتاب به زبان عربی و درباره مسائل کلامی نوشته شده‎اند. شارح، عبارت فخر را با «قوله» و شرح خودش را با «أقول» بیان کرده است. نزار بن علی حمادی این کتاب را تحقیق کرده است.
کتاب، دارای مقدمه تحقیق، ترجمه شیخ شرف‎الدین ابن تلمسانی و محتوای مطالب در ده بخش (باب) است. شارح، در این اثر، جمله‎های فخر رازی را با عبارت «قوله» ذکر کرده و به شرح آن پرداخته است.
مقدمه تحقیق را نزار حمادی نوشته است. او در این قسمت به ضرورت و اهمیت علم کلام پرداخته و سه مرحله تکامل تاریخی برای آن ذکر کرده است.
تلمسانی در شرح معالم أصول الدین، میان دقت و درستی نظر و دقت در انتقاد بر برخی آرای کلامی فخر رازی و جواب‎های نیکو به این مسائل، جمع کرده است. طبعا چنین قلمی و بیان چنین محتوایی پس از رسیدن به دوره پختگی یک نویسنده رخ می‎نماید و ابن تلمسانی نیز قاعدتا باید این اثر را در زمان رسیدن به مرحله کمال در تحقیق در مسائل اصول دین (علم کلام) نوشته باشد. شاهد ما بر این ادعا این است که وی کثیرا از آرای استادش تقی‎الدین مقترح، در نگارش این اثر بهره برده است. وی همچنین از تحقیقات و اندیشه‎های بکرِ سیف‎الدین آمدی، به‎ویژه کتاب او در علم جدل (که به گزارش شاگردش شیخ لبلی، آن را تدریس می‎کرد) نیز در نگارش این کتاب، استفاده کرده است.
استفاده امام محمد بن یوسف سنوسی، صاحب کتاب‎های مشهور در علم عقاید، از این اثر و اعتمادش بر آن در شرح عقاید کبرا و وسطایش (که باعث احیای علم اصول دین در آن زمان شد)، میزان اهمیت شرح ابن تلمسانی را نشان می‎دهد. علاوه بر سنوسی، غالب علمای مغرب اسلامی، در علم توحید بر این شرح، اعتماد کرده و مطالبشان را با استناد به متن این کتاب، تقویت کرده‎اند. ازاین‎رو، اکثر نسخه‎های این اثر به کتابخانه‎های غرب اسلامی، منتقل شده است.
همان طور که قنوجی در «أبجد العلوم» ذکر کرده، شارحان در نوشتن شرح بر یک اثر، از یکی از سه شیوه ذیل استفاده می‎کنند: برخی متن مشروح را به‎صورت کامل ذکر کرده و با عبارات «قوله»، «أقول» اصل عبارت را از شرح آن جدا می‎کنند. برخی، فقط مواضعی را که شرح کرده‎اند ذکر می‎کنند. گروه سوم از شیوه مزجی استفاده می‎کنند؛ یعنی عباراتشان را با عبارات اصلی نویسنده ترکیب کرده و با تغییر رنگ متن اصلی و... آن را از شرح جدا می‎نمایند. ابن تلمسانی در نگارش شرحش بر معالم أصول الدین، از روش اول استفاده کرده؛ او عبارات فخر رازی را به‎صورت کامل با عنوان «قوله» ذکر کرده و سپس به مقتضای نیاز بحث به شرح و تعلیقه، آن را شرح کرده است. او در برخی موارد عبارات فخر رازی را واضح و روشن دیده و آن را شرح نکرده، بلکه با عبارت «هذا واضح» از آن گذشته است. در برخی موارد نیز شروع به بیان مقدماتی که فخر رازی ذکر کرده و تحقیق مقاماتی که فهم کلام بر آن متوقف است، کرده، ولی میان کلام نویسنده (فخر رازی) و کلام خودش با عباراتی مثل «أقول» یا «قلت» و... تمایز نیفکنده. طبعا در بعضی از این موارد، تشخیص اینکه کلام از نویسنده باشد یا شارح، کار مشکلی است. البته محقق کتاب، مدعی است که در جدا کردن عبارت شارح از نویسنده در این موارد، موفق عمل کرده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس