[ویکی نور] شرح فصوص الحکم ابن عربی (پارسا). شرح فصوص الحکم ابن عربی (پارسا) یکی از شروحی است که توسط ابوالفتح محمد بن محمد بن محمود حافظی بخاری، ملقب به «پارسا» بر کتاب فصوص الحکم ابن عربی انجام شده است.این شرح دارای امتیازات چندی است به شرح زیر:
در بین شروح متعددی که از زمان شیخ اکبر (632)، تا زمان خواجه محمد، حدود اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم، نوشته شده بود، سه شرح و هم چنین روش کار شارحین این سه شرح در بیان دقیق و صحیح افکار ابن عربی، بیشتر مورد توجه بوده است، البته شروحی که سابق بر این شرح نگارش شده است، در بیان گوشه های اندیشه ابن عربی متمم یک دیگرند و هیچ کدام از آنها، در بیان افکار ابن عربی، حد اعتدال را مراعات نکرده اند؛ چه، عنان قلم در دست افکار عرفانی و تنزلات روحانی بوده و در هر جا، به هر اندازه این باران رحمت نازل می شده است، قلمی می کرده اند. پارسا، در مقدمه شرح خود در این باره می گوید: «جمعی از محققان این قوم - رحمهم الله - در شرح و بیان مشکلات این کتاب، ید بیضا نمودند و این حصار محکم بنیان را به قوت بازوی بیان بگشودند، اما در میدان بسط، عنان بیان فروگذاشتند و تطویل بیان، در شرح معضلات آن لازم داشتند و بعضی از ضعفای طلبه به سبب بسط کلام و قصور افهام، حقایق و رموز کتاب - که اصل مطلوب است - ضبط نتوانستند کرد». (مقدمه شرح حاضر، ص 3). سعی جمیل پارسا در این شرح، بر این بوده است که ضمن نگه داری اصالت گفتار ابن عربی، به شرح مشکلات کتاب پرداخته و از تطویل و اطناب پرهیز کند. وی قبل از آغاز شرح، کلیدی را که بیان گر اساس افکار اصحاب وحدت وجود بوده است، به عنوان مقدمه آورده است و آن گاه معضلات کتاب را با بیانی روشن، همانند چراغی که فرا راه گم شدگان وادی طلب باشد، توضیح داده و در موارد مشابه، از تکرار آن خودداری کرده است. محلی از مشکلات را که محتاج ستر و پنهان گویی بوده، به زبان و قلم شارح نخستین سپرده و در مواردی نیز عین آن جملات را به فارسی بیان کرده است. هرچند خواجه پارسا، خود، معترض بسط کلام در حد شرح قیصری و کاشانی است و این گونه محققان را شاید به لحاظ اینکه می خواهند اسرار هویدا بکنند، به باد انتقاد می گیرد، ولی خود در بیان پاره ای از موارد، نیازمند شروح مذکوره می شود.
الف) در مواردی واژه های اصطلاحی قرآن را با نظر مفسران قرآن شرح می کند (حمد، ص 11 - 12؛ صلوات، ص 14؛ وراثت، ص 20). ب) در باره فرق مترادفات معنوی در واژه ها توضیح می دهد و کلام خود را به مباحث معانی و بیان می کشاند (فرق جود و کرم، ص 15؛ نفث و روع، ص 18؛ مشیت و ارادت، ص 21؛ قدوس و سبوح، ص 101). ج) علت مجهول آوردن و یا علل آوردن فعلی را در باب خاصی توضیح می دهد. (أریتها، ص 16). د) به موارد صرفی و نحوی متن با آگاهی کامل اشاره می کند و در روشن کردن معنی می کوشد. (السمع و الطاعة منصوب است... ص 16). ه) یکی از مشکلات فهم کتاب فصوص، مراجع ضمایر است. شارح، در موارد ضروری، مراجع ضمایر را نشان می دهد، مانند:
و) گاه در توضیح جملات خبری و شرطی، گره گشایی می کند (ص 24، «و قد کان، به معنی حال است، جواب شرط مقدر است؛ یعنی اذا کان...»).
ز) گاه احتمالات اعتبار جمله ها را در شرایط مختلف شرح داده و سپس نظر خود را بیان می کند (ص 26، «این جمله را سه اعتبار است...»؛ ص 27، «یعنی جمعیتی که انسان راست، از سه جهت است...»).
ح) بحث در معانی مفردات (ص 92، س 10، «با در بتقلب، به معنی مع است...»).
در بین شروح متعددی که از زمان شیخ اکبر (632)، تا زمان خواجه محمد، حدود اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم، نوشته شده بود، سه شرح و هم چنین روش کار شارحین این سه شرح در بیان دقیق و صحیح افکار ابن عربی، بیشتر مورد توجه بوده است، البته شروحی که سابق بر این شرح نگارش شده است، در بیان گوشه های اندیشه ابن عربی متمم یک دیگرند و هیچ کدام از آنها، در بیان افکار ابن عربی، حد اعتدال را مراعات نکرده اند؛ چه، عنان قلم در دست افکار عرفانی و تنزلات روحانی بوده و در هر جا، به هر اندازه این باران رحمت نازل می شده است، قلمی می کرده اند. پارسا، در مقدمه شرح خود در این باره می گوید: «جمعی از محققان این قوم - رحمهم الله - در شرح و بیان مشکلات این کتاب، ید بیضا نمودند و این حصار محکم بنیان را به قوت بازوی بیان بگشودند، اما در میدان بسط، عنان بیان فروگذاشتند و تطویل بیان، در شرح معضلات آن لازم داشتند و بعضی از ضعفای طلبه به سبب بسط کلام و قصور افهام، حقایق و رموز کتاب - که اصل مطلوب است - ضبط نتوانستند کرد». (مقدمه شرح حاضر، ص 3). سعی جمیل پارسا در این شرح، بر این بوده است که ضمن نگه داری اصالت گفتار ابن عربی، به شرح مشکلات کتاب پرداخته و از تطویل و اطناب پرهیز کند. وی قبل از آغاز شرح، کلیدی را که بیان گر اساس افکار اصحاب وحدت وجود بوده است، به عنوان مقدمه آورده است و آن گاه معضلات کتاب را با بیانی روشن، همانند چراغی که فرا راه گم شدگان وادی طلب باشد، توضیح داده و در موارد مشابه، از تکرار آن خودداری کرده است. محلی از مشکلات را که محتاج ستر و پنهان گویی بوده، به زبان و قلم شارح نخستین سپرده و در مواردی نیز عین آن جملات را به فارسی بیان کرده است. هرچند خواجه پارسا، خود، معترض بسط کلام در حد شرح قیصری و کاشانی است و این گونه محققان را شاید به لحاظ اینکه می خواهند اسرار هویدا بکنند، به باد انتقاد می گیرد، ولی خود در بیان پاره ای از موارد، نیازمند شروح مذکوره می شود.
الف) در مواردی واژه های اصطلاحی قرآن را با نظر مفسران قرآن شرح می کند (حمد، ص 11 - 12؛ صلوات، ص 14؛ وراثت، ص 20). ب) در باره فرق مترادفات معنوی در واژه ها توضیح می دهد و کلام خود را به مباحث معانی و بیان می کشاند (فرق جود و کرم، ص 15؛ نفث و روع، ص 18؛ مشیت و ارادت، ص 21؛ قدوس و سبوح، ص 101). ج) علت مجهول آوردن و یا علل آوردن فعلی را در باب خاصی توضیح می دهد. (أریتها، ص 16). د) به موارد صرفی و نحوی متن با آگاهی کامل اشاره می کند و در روشن کردن معنی می کوشد. (السمع و الطاعة منصوب است... ص 16). ه) یکی از مشکلات فهم کتاب فصوص، مراجع ضمایر است. شارح، در موارد ضروری، مراجع ضمایر را نشان می دهد، مانند:
و) گاه در توضیح جملات خبری و شرطی، گره گشایی می کند (ص 24، «و قد کان، به معنی حال است، جواب شرط مقدر است؛ یعنی اذا کان...»).
ز) گاه احتمالات اعتبار جمله ها را در شرایط مختلف شرح داده و سپس نظر خود را بیان می کند (ص 26، «این جمله را سه اعتبار است...»؛ ص 27، «یعنی جمعیتی که انسان راست، از سه جهت است...»).
ح) بحث در معانی مفردات (ص 92، س 10، «با در بتقلب، به معنی مع است...»).
wikinoor: شرح_فصوص_الحکم_ابن_عربی_(پارسا)
[ویکی نور] شرح فصوص الحکم ابن عربی (قاسانی). شرح العارف الکامل کمال الدین عبدالرزاق القاسانی علی فصوص الحکم للشیخ محیی الدین بن العربینام کامل این کتاب می باشد، گرچه مؤلف، نام خاصی برای کتابش ننهاده است، ولی از عبارت خطبه کتاب که می فرماید:جماعتی از اهل عرفان از من درخواست نمودند که برایشان کتاب فصوص الحکم ابن عربی را شرح نمایم، نام مذکور اقتباس گردیده است.
مؤلف آن، عارف نام دار، عالم عامل، ابوالغنائم کمال الدین عبدالرزاق قاسانی(متوفای 730ق)، است. در اینکه نسبت مؤلف، قاسانی یا کاشانی است، اختلاف است. مشهور آن است که ایشان کاشانی است که منسوب به کاشان، از شهرهای معروف ایران است، اما استاد حسن زاده آملی می فرماید: تحقیق آن است که ایشان، قاسانی است که منسوب به قاسان که همان معرّب کاسان است، و از روستاهای اطراف سمرقند است. به همین خاطر، ناشر محترم و دانشمند، جناب عالی مآب، آقای محسن بیدارفر، بر روی جلد، «القاسانی» را مرقوم فرموده اند.
همان گونه که از نام کتاب پیداست، در این کتاب، «فصوص الحکم» ابن عربی، شرح می شود. شیخ کامل مکمل، محیی الدین ابوعبدالله محمد بن علی، معروف به ابن عربی طائی حاتمی اندلسی، مشهور به شیخ اکبر، بزرگ ترین عارف جهان اسلام محسوب می شود. او دارای تألیفات بسیار زیادی است که دو اثر از آنها، از اهمیت و شهرت بسزایی برخوردار است.
اولی، «الفتوحات المکیة» است که بزرگ ترین دانش نامه عرفان اسلامی است که از زمان تألیف تا کنون، هیچ تألیفی قابل مقایسه با آن نمی باشد و دومی، «فصوص الحکم» است که مهم ترین اثر تحقیقی ابن عربی است، زیرا این کتاب از آخرین نوشته های مؤلف به شمار می رود. این اثر، اگرچه از نظر حجم کوچک است و قابل مقایسه با «الفتوحات المکیة» نیست، ولی از نظر تحقیق و محتوا بی نظیر است. «فصوص الحکم» ابن عربی، کتابی است که تا به حال بیشترین شروح و تعالیق و ردیه ها را به خود اختصاص داده است.
مؤلف، در خطبه «فصوص الحکم» می گوید: «من در یک مکاشفه روحانی، در دهه آخر محرم سنه 627ق، در شهر دمشق، حضرت رسول الله(ص) را دیدم که کتابی در دست مبارک اوست و به من فرمود: این، کتاب «فصوص الحکم» است. آن را بگیر و به مردم برسان تا از آن بهره ببرند». از این عبارت، به خوبی فهمیده می شود که حضرت رسول(ص)، این کتاب را «فصوص الحکم» نامیده است.
عبدالرزاق قاسانی، انگیزه تألیف «شرح فصوص الحکم» را در مقدمه چنین بیان می کند: «گروهی از اهل حق و حقیقت و ارباب عرفان و معرفت، به ویژه دوست بزرگوار، عالم عارف موحد محقق شمس الملة والدین، قدوه ارباب یقین، محمد بن مصلح، مشتهر به شمس تبریزی، از بنده درخواست نمودند که کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی را برای آنان شرح نمایم؛ به شرط آنکه چیزی از گوهرهای گران بهای آن را مخفی نکنم و تا جایی که امکان دارد اسرار و رموز آن را آشکار کنم».
مؤلف آن، عارف نام دار، عالم عامل، ابوالغنائم کمال الدین عبدالرزاق قاسانی(متوفای 730ق)، است. در اینکه نسبت مؤلف، قاسانی یا کاشانی است، اختلاف است. مشهور آن است که ایشان کاشانی است که منسوب به کاشان، از شهرهای معروف ایران است، اما استاد حسن زاده آملی می فرماید: تحقیق آن است که ایشان، قاسانی است که منسوب به قاسان که همان معرّب کاسان است، و از روستاهای اطراف سمرقند است. به همین خاطر، ناشر محترم و دانشمند، جناب عالی مآب، آقای محسن بیدارفر، بر روی جلد، «القاسانی» را مرقوم فرموده اند.
همان گونه که از نام کتاب پیداست، در این کتاب، «فصوص الحکم» ابن عربی، شرح می شود. شیخ کامل مکمل، محیی الدین ابوعبدالله محمد بن علی، معروف به ابن عربی طائی حاتمی اندلسی، مشهور به شیخ اکبر، بزرگ ترین عارف جهان اسلام محسوب می شود. او دارای تألیفات بسیار زیادی است که دو اثر از آنها، از اهمیت و شهرت بسزایی برخوردار است.
اولی، «الفتوحات المکیة» است که بزرگ ترین دانش نامه عرفان اسلامی است که از زمان تألیف تا کنون، هیچ تألیفی قابل مقایسه با آن نمی باشد و دومی، «فصوص الحکم» است که مهم ترین اثر تحقیقی ابن عربی است، زیرا این کتاب از آخرین نوشته های مؤلف به شمار می رود. این اثر، اگرچه از نظر حجم کوچک است و قابل مقایسه با «الفتوحات المکیة» نیست، ولی از نظر تحقیق و محتوا بی نظیر است. «فصوص الحکم» ابن عربی، کتابی است که تا به حال بیشترین شروح و تعالیق و ردیه ها را به خود اختصاص داده است.
مؤلف، در خطبه «فصوص الحکم» می گوید: «من در یک مکاشفه روحانی، در دهه آخر محرم سنه 627ق، در شهر دمشق، حضرت رسول الله(ص) را دیدم که کتابی در دست مبارک اوست و به من فرمود: این، کتاب «فصوص الحکم» است. آن را بگیر و به مردم برسان تا از آن بهره ببرند». از این عبارت، به خوبی فهمیده می شود که حضرت رسول(ص)، این کتاب را «فصوص الحکم» نامیده است.
عبدالرزاق قاسانی، انگیزه تألیف «شرح فصوص الحکم» را در مقدمه چنین بیان می کند: «گروهی از اهل حق و حقیقت و ارباب عرفان و معرفت، به ویژه دوست بزرگوار، عالم عارف موحد محقق شمس الملة والدین، قدوه ارباب یقین، محمد بن مصلح، مشتهر به شمس تبریزی، از بنده درخواست نمودند که کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی را برای آنان شرح نمایم؛ به شرط آنکه چیزی از گوهرهای گران بهای آن را مخفی نکنم و تا جایی که امکان دارد اسرار و رموز آن را آشکار کنم».
wikinoor: شرح_فصوص_الحکم_ابن_عربی_(قاسانی)