[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (ابن ترکه). یکی از شرح های معروف و مهم فصوص الحکم شرحی است که صائن الدین علی معروف به ابن ترکه نگاشته است. وی در این شرح افزون بر توضیح مشکلات متن به لحاظ تخصصی که در علم حروف داشته، جای جای به گزارش مطالبی از این دست پرداخته و مناسبت های حرفی و عددی را توضیح داده است.
«فصوص الحکم» اثر گرانقدر شیخ اکبر محیی الدین بن عربی دقیق ترین و عمیق ترین متن عرفانی است. فصوص در جهان کتاب از جمله کتابهای بسیار موفق، و در تصوف و عرفان اسلامی بسیار مهم و موثر بوده است.این کتاب از زمان نگارش و نشرش همواره مورد توجه اندیشمندانی بوده است که در عرفان نظری به پژوهش می پرداخته اند.نگاههای گوناگون بدان و شرحها و نقدهای آن، شاید در مورد کمتر کتابی بدین اندازه باشد. به هر حال تاثیر این کتاب در سیر اندیشه معنوی و عرفانی عارفان و صوفیان غیر قابل انکار است.فصوص الحکم سالیان دراز در حوزه های علمیه، به ویژه در حوزه های ایران مدار تدریس و بحث بوده است و حکیمان و عارفان ارجمند با نهایت علاقه و دقت بر آن شرحها و حاشیه ها نوشته اند. عرفان پژوه نامی معاصر عثمان یحیی در مقدمه تحقیقی و ارزشمند خود بر کتاب «المقدمات من کتاب نص النصوص» عارف عالی مقام سید حیدر آملی سیر شرحهای فصوص را بر اساس قرون متمادی معرفی کرده و فهرستی از آنها و ردیه ها و کارهای انجام شده درباره کتاب و مولف را ارائه داده است.
بررسی شرح فصوص
...
«فصوص الحکم» اثر گرانقدر شیخ اکبر محیی الدین بن عربی دقیق ترین و عمیق ترین متن عرفانی است. فصوص در جهان کتاب از جمله کتابهای بسیار موفق، و در تصوف و عرفان اسلامی بسیار مهم و موثر بوده است.این کتاب از زمان نگارش و نشرش همواره مورد توجه اندیشمندانی بوده است که در عرفان نظری به پژوهش می پرداخته اند.نگاههای گوناگون بدان و شرحها و نقدهای آن، شاید در مورد کمتر کتابی بدین اندازه باشد. به هر حال تاثیر این کتاب در سیر اندیشه معنوی و عرفانی عارفان و صوفیان غیر قابل انکار است.فصوص الحکم سالیان دراز در حوزه های علمیه، به ویژه در حوزه های ایران مدار تدریس و بحث بوده است و حکیمان و عارفان ارجمند با نهایت علاقه و دقت بر آن شرحها و حاشیه ها نوشته اند. عرفان پژوه نامی معاصر عثمان یحیی در مقدمه تحقیقی و ارزشمند خود بر کتاب «المقدمات من کتاب نص النصوص» عارف عالی مقام سید حیدر آملی سیر شرحهای فصوص را بر اساس قرون متمادی معرفی کرده و فهرستی از آنها و ردیه ها و کارهای انجام شده درباره کتاب و مولف را ارائه داده است.
بررسی شرح فصوص
...
wikifeqh: شرح_فصوص_الحکم_ابن_ترکه
[ویکی نور] شرح فصوص الحکم (ابن ترکه). شرح فصوص الحکم یکی از شرح های معروف و مهم فصوص الحکم شرحی است که صائن الدین، علی، معروف به ابن ترکه نگاشته است.
وی، در این شرح، افزون بر توضیح مشکلات متن، به لحاظ تخصصی که در علم حروف داشته، جای جای به گزارش مطالبی از این دست پرداخته و مناسبت های حرفی و عددی را توضیح داده است.
او هنگام تألیف شرح، به شروح مهم فصوص مراجعه می نموده است، مانند شرح فصوص مؤید الدین جندی، شرح فصوص عبدالرزاق کاشانی و شرح فصوص شرف الدین قیصری و در پاره ای از موارد، مطالب آنان را مورد نقد و مداقه قرار داده است که این به غنای شرح افزوده است.
از ویژگی های دیگر این شرح، آن است که شارح، مواردی را که محل اختلاف نظر میان عارفان و حکیمان و فیلسوفان و متکلمان است، بسیار صریح و واضح بر مبنای عرفان، تفسیر و شرح می نماید و از توجیه های عجیب و غریب دیگر شارحان اجتناب می کند و حتی آنان را تخطئه می کند و خلاصه اینکه حاضر نیست برای جلب توجه حکیمان و رضایت فیلسوفان، خصایص عرفانی را تعمیم دهد و از اهمیت آن بکاهد تا شامل حال دیگران هم بشود.
اشراف صائن الدین بر منابع نقلی شریعت، موجب شده که او در هر فرصتی، آیه و حدیثی را زینت کلام خود سازد، البته تلقی او از آیات و روایات، همچون تلقی اهل حدیث، ظاهرگرایانه نیست. طرح آیه و حدیث برای او مدخلی بوده تا به بحث استدلال و تأویل باطنی بپردازد.
ابن ترکه، این کتاب را به سال 814ق، در هرات به پایان برده است.
وی، در این شرح، افزون بر توضیح مشکلات متن، به لحاظ تخصصی که در علم حروف داشته، جای جای به گزارش مطالبی از این دست پرداخته و مناسبت های حرفی و عددی را توضیح داده است.
او هنگام تألیف شرح، به شروح مهم فصوص مراجعه می نموده است، مانند شرح فصوص مؤید الدین جندی، شرح فصوص عبدالرزاق کاشانی و شرح فصوص شرف الدین قیصری و در پاره ای از موارد، مطالب آنان را مورد نقد و مداقه قرار داده است که این به غنای شرح افزوده است.
از ویژگی های دیگر این شرح، آن است که شارح، مواردی را که محل اختلاف نظر میان عارفان و حکیمان و فیلسوفان و متکلمان است، بسیار صریح و واضح بر مبنای عرفان، تفسیر و شرح می نماید و از توجیه های عجیب و غریب دیگر شارحان اجتناب می کند و حتی آنان را تخطئه می کند و خلاصه اینکه حاضر نیست برای جلب توجه حکیمان و رضایت فیلسوفان، خصایص عرفانی را تعمیم دهد و از اهمیت آن بکاهد تا شامل حال دیگران هم بشود.
اشراف صائن الدین بر منابع نقلی شریعت، موجب شده که او در هر فرصتی، آیه و حدیثی را زینت کلام خود سازد، البته تلقی او از آیات و روایات، همچون تلقی اهل حدیث، ظاهرگرایانه نیست. طرح آیه و حدیث برای او مدخلی بوده تا به بحث استدلال و تأویل باطنی بپردازد.
ابن ترکه، این کتاب را به سال 814ق، در هرات به پایان برده است.
wikinoor: شرح_فصوص_الحکم_(ابن_ترکه)
[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (ابهام زدایی). شرح فصوص الحکم ممکن است عنوان برای کتاب های ذیل باشد: • شرح فصوص الحکم (قیصری)، عارف بلند مرتبه داود قیصری بر فصوص الحکم ابن عربی، از منابع آموزشی در عرفان نظری• شرح فصوص الحکم (ابن ترکه)، صائن الدین علی معروف به ابن ترکه، از مشهورترین شرح های فصوص الحکم ابن عربی• شرح فصوص الحکم (بالی زاده)، شرح عارف آذری شیخ المشایخ خلیفة الخلفاء مصطفی بن سلیمان بالی زاده مشتهر به بالی افندی بر فصوص الحکم ابن عربی• شرح فصوص الحکم (پارسا)، شرح خواجه پارسا بر فصوص الحکم ابن عربی دارای نثر روان• شرح فصوص الحکم (جندی)، شرح فصوص الحکم مؤیدالدین جندی، از قدیمی ترین شروح فصوص الحکم ابن عربی• شرح فصوص الحکم (خوارزمی)، تاج الدین، حسین بن حسن خوارزمی کبروی و به زبان فارسی بر فصوص الحکم ابن عربی• شرح فصوص الحکم (قاسانی)، عارف نامدار عالم عامل ابوالغنائم کمال الدین عبدالرزاق قاسانی بر فصوص الحکم ابن عربی• تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس ، شرح امام خمینی (رحمةالله علیه) بر کتاب فصوص الحکم ابن عربی و مصباح الانس ابن فناری• ممد الهمم در شرح فصوص الحکم ، تألیف و تدریس حضرت استاد علامه حسن زاده آملی (دام ظله) بر فصوص الحکم ابن عربی• نصوص الحکم بر فصوص الحکم ، ترجمه و شرح علامه حسن زاده آملی (دام ظله) بر فصو الحکم فارابی
...
...
wikifeqh: شرح_فصوص_الحکم
[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (بالی زاده). نام این کتاب «شرح فصوص الحکم» لابن عربی است گر چه مولف نام ویژه ای برای کتابش ننهاده است ولی از آنجا که در این کتاب، فصوص الحکم ابن عربی از آغاز تا انجام سطر به سطر و فص به فص شرح گردیده است، پس لازم و شایسته است که «شرح فصوص الحکم» نامگذاری گردد.
مولف این شرح عارف آذری شیخ المشایخ خلیفة الخلفاء مصطفی بن سلیمان بالی زاده مشتهر به بالی افندی متوفای سنه ۱۰۶۹ ه. ق است گر چه ناشر کتاب در صفحه ۳۲۶ می گوید: حاجی خلیفه در کشف الظنون سال وفات شیخ بالی افندی را ۹۶۰ ه. ق نوشته است.
معرفی اجمالی فصول الحکم
شرح فصوص الحکم بالی افندی از موجزترین شروح مزجی است که به ندرت مطالب خارج از فصوص در آن ذکر شده است و شارح علامه تنها به شرح جملات و کشف اسرار و رموز آن اهتمام نموده است. در این شرح معانی مختلف فص با استناد به کلمات ابن عربی در فصوص الحکم بخوبی معلوم و بیان گردیده است، او در این زمینه می گوید: فص در فصوص الحکم به چهار معنی آمده است: معنای اول: فص به معنی کلمه است که ابن عربی به این معنی تصریح کرده و می گوید: فص هر حکمتی کلمه منسوب به آن حکمت است. در این جمله فص مبتدا و کلمه خبر است. و در جای دیگر می گوید: عالم به وجود او کامل شد پس او نسبت به عالم مانند فص و نگین انگشتر نسبت به حلقه انگشتر است پس با توجه به این معنا ارواح پیامبران به منزله نگین انگشتر است و وجود ایشان به منزله حلقه نگین است. معنای دوم: فص به معنی قلب است و به این معنی در این جمله اشاره کرده: فص حکمت نفثیه و سایر عناوین هر فصی، زیرا در این جمله فص مبتدا و ظرف یعنی فی کلمة شیثیة خبر است که در این موقع دلهای پیامبران به منزله نگین انگشتر است و ارواح ایشان به منزله حلقه نگین است. معنای سوم: فص به معنی حکمت است یعنی علومی که در ارواح پیامبران تجلی می کند و اگر خواستی بگو: علومی که در دلهای ایشان تجلی می کند. بدلیل اینکه ابن عربی گوید: نازل کننده حکمت ها بر دلهای کلمه ها و در این هنگام علوم ایشان به منزله نگین انگشتر است و ارواح ایشان به منزله حلقه نگین است و در این جمله بدان اشاره کرده: و از آنچه که ما مشاهده کردیم از چیزهایی که به ودیعت نهادیم حکمت الهیه است و فصوص را در شمار حکمت ها بیان نکرد تا بفهماند که فص بر حکمت نیز اطلاق می گردد. معنای چهارم: فص خلاصه و زبده حکمت است و بدین معنا در این جمله تصریح کرده که: اولین چیزی که مالک و مولی بر بنده نازل می کند فص حکمت الهیه است پس خلاصه حکمت به منزله فص از خاتم یا نگین از حلقه انگشتر است و حکمت به منزله حلقه انگشتر است. ویژگی دیگری که این شرح دارد آن است که در لابلای شرح انتقاداتی به شارح دارد به عنوان نمونه می فرماید: فلا وجه لایراد الشارح فی هذا المقام و نیز می گوید: فارجاع الضمیرین الی ما قاله الشارح ینافی ذلک و همچنین و اما قول الشارح اعتراض وقع بین الشرط و الجزاء... فلا ینبغی هذا القول منه. همانگونه که ملاحظه می شود بدون تصریح به نام شارح اعتراضاتی به شرح او دارد که البته مراد از این شارح کسی نیست جز شارح علامه عارف نامور داود بن محمود قیصری بزرگترین شارح فصوص الحکم. منتها شیخ بالی افندی به خاطر رعایت ادب و حفظ حرمت بزرگان از تصریح به نام او احتراز می نماید ولی عظمت بزرگان دلیل نمی شود که دیگران از نقد نظریات آنان خودداری کنند این شیوه پسندیده همواره مد نظر اساطین علمی و دانشوران نامی بوده و خواهد بود و هر کس در هر مقام و منزلت از این شیوه علمی تخطی کند معلوم می گردد که نابخرد است و از جرگه عالمان راستین بیرون.
مولف این شرح عارف آذری شیخ المشایخ خلیفة الخلفاء مصطفی بن سلیمان بالی زاده مشتهر به بالی افندی متوفای سنه ۱۰۶۹ ه. ق است گر چه ناشر کتاب در صفحه ۳۲۶ می گوید: حاجی خلیفه در کشف الظنون سال وفات شیخ بالی افندی را ۹۶۰ ه. ق نوشته است.
معرفی اجمالی فصول الحکم
شرح فصوص الحکم بالی افندی از موجزترین شروح مزجی است که به ندرت مطالب خارج از فصوص در آن ذکر شده است و شارح علامه تنها به شرح جملات و کشف اسرار و رموز آن اهتمام نموده است. در این شرح معانی مختلف فص با استناد به کلمات ابن عربی در فصوص الحکم بخوبی معلوم و بیان گردیده است، او در این زمینه می گوید: فص در فصوص الحکم به چهار معنی آمده است: معنای اول: فص به معنی کلمه است که ابن عربی به این معنی تصریح کرده و می گوید: فص هر حکمتی کلمه منسوب به آن حکمت است. در این جمله فص مبتدا و کلمه خبر است. و در جای دیگر می گوید: عالم به وجود او کامل شد پس او نسبت به عالم مانند فص و نگین انگشتر نسبت به حلقه انگشتر است پس با توجه به این معنا ارواح پیامبران به منزله نگین انگشتر است و وجود ایشان به منزله حلقه نگین است. معنای دوم: فص به معنی قلب است و به این معنی در این جمله اشاره کرده: فص حکمت نفثیه و سایر عناوین هر فصی، زیرا در این جمله فص مبتدا و ظرف یعنی فی کلمة شیثیة خبر است که در این موقع دلهای پیامبران به منزله نگین انگشتر است و ارواح ایشان به منزله حلقه نگین است. معنای سوم: فص به معنی حکمت است یعنی علومی که در ارواح پیامبران تجلی می کند و اگر خواستی بگو: علومی که در دلهای ایشان تجلی می کند. بدلیل اینکه ابن عربی گوید: نازل کننده حکمت ها بر دلهای کلمه ها و در این هنگام علوم ایشان به منزله نگین انگشتر است و ارواح ایشان به منزله حلقه نگین است و در این جمله بدان اشاره کرده: و از آنچه که ما مشاهده کردیم از چیزهایی که به ودیعت نهادیم حکمت الهیه است و فصوص را در شمار حکمت ها بیان نکرد تا بفهماند که فص بر حکمت نیز اطلاق می گردد. معنای چهارم: فص خلاصه و زبده حکمت است و بدین معنا در این جمله تصریح کرده که: اولین چیزی که مالک و مولی بر بنده نازل می کند فص حکمت الهیه است پس خلاصه حکمت به منزله فص از خاتم یا نگین از حلقه انگشتر است و حکمت به منزله حلقه انگشتر است. ویژگی دیگری که این شرح دارد آن است که در لابلای شرح انتقاداتی به شارح دارد به عنوان نمونه می فرماید: فلا وجه لایراد الشارح فی هذا المقام و نیز می گوید: فارجاع الضمیرین الی ما قاله الشارح ینافی ذلک و همچنین و اما قول الشارح اعتراض وقع بین الشرط و الجزاء... فلا ینبغی هذا القول منه. همانگونه که ملاحظه می شود بدون تصریح به نام شارح اعتراضاتی به شرح او دارد که البته مراد از این شارح کسی نیست جز شارح علامه عارف نامور داود بن محمود قیصری بزرگترین شارح فصوص الحکم. منتها شیخ بالی افندی به خاطر رعایت ادب و حفظ حرمت بزرگان از تصریح به نام او احتراز می نماید ولی عظمت بزرگان دلیل نمی شود که دیگران از نقد نظریات آنان خودداری کنند این شیوه پسندیده همواره مد نظر اساطین علمی و دانشوران نامی بوده و خواهد بود و هر کس در هر مقام و منزلت از این شیوه علمی تخطی کند معلوم می گردد که نابخرد است و از جرگه عالمان راستین بیرون.
wikifeqh: شرح_فصوص_الحکم_بالی_زاده
[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (پارسا). یکی از شروح فصوص الحکم ابن عربی، شرح فصوص الحکم خواجه پارسا است. این شرح از امتیازات ویژه ای نسبت به شروح دیگر فصوص، از جمله نثر روان و شرح معضلات متن فصوص و استفاده از کتب دیگر ابن عربی، برخوردار می باشد.
در مسیر فرهنگ اسلامی به جرات می توان ادعا کرد، که کمتر کتابی (غیر از کتب خاص مذهبی) به اندازه کتاب فصوص الحکم ابن عربی مورد استقبال پژوهندگان معارف اسلامی قرار گرفته است. شروحی که بر این کتاب از زمان حیات مؤلف تا زمان حاضر نوشته شده، خود گویای این امر است.و نیز کمتر کتابی به این حد مورد اعتراض و رد و تکفیر علمای قوم قرار گرفته است. این دو امر بیان کننده نفوذ و اعتبار این کتاب در افکار عرفانی و کلامی قوم است؛ و اگر به نفوذ این عقاید در ادب فارسی و عربی و سایر زمینه های اندیشه توجه شود، خود بحث مفصل و جالبی خواهد بود، که از حدود این بحث خارج است.
شروح فصوص الحکم
در بین شروح متعدد کتاب فصوص الحکم، اعتبار چند شرح به حدی است که سالیان سال در حوزه های علمی از آن شروح به مثابه کتب شناخته حلقه های درسی استفاده شده است، و هنوز نیز این اعتبار را حفظ کرده اند، و بر این شروح حواشی و شروحی دوباره و مکرر نوشته شده است. تدریس پاره ای از کتب از جمله کتاب فصوص الحکم در حوزه های علمی از اعتبار و امتیاز کلی برخوردار بوده است، و مدرسین این کتابها در سلسله استاد و شاگردی دارای شجره طیبه ای بوده اند، که بازگو کردن این رشته در این مجال ممکن نیست.
← شرح مؤیدالدین جندی
شرح خواجه پارسا، با آگاهی از کیفیت شروح معتبر بالا، دارای امتیازات چندی است:
← توجه به شروح قبلی
...
در مسیر فرهنگ اسلامی به جرات می توان ادعا کرد، که کمتر کتابی (غیر از کتب خاص مذهبی) به اندازه کتاب فصوص الحکم ابن عربی مورد استقبال پژوهندگان معارف اسلامی قرار گرفته است. شروحی که بر این کتاب از زمان حیات مؤلف تا زمان حاضر نوشته شده، خود گویای این امر است.و نیز کمتر کتابی به این حد مورد اعتراض و رد و تکفیر علمای قوم قرار گرفته است. این دو امر بیان کننده نفوذ و اعتبار این کتاب در افکار عرفانی و کلامی قوم است؛ و اگر به نفوذ این عقاید در ادب فارسی و عربی و سایر زمینه های اندیشه توجه شود، خود بحث مفصل و جالبی خواهد بود، که از حدود این بحث خارج است.
شروح فصوص الحکم
در بین شروح متعدد کتاب فصوص الحکم، اعتبار چند شرح به حدی است که سالیان سال در حوزه های علمی از آن شروح به مثابه کتب شناخته حلقه های درسی استفاده شده است، و هنوز نیز این اعتبار را حفظ کرده اند، و بر این شروح حواشی و شروحی دوباره و مکرر نوشته شده است. تدریس پاره ای از کتب از جمله کتاب فصوص الحکم در حوزه های علمی از اعتبار و امتیاز کلی برخوردار بوده است، و مدرسین این کتابها در سلسله استاد و شاگردی دارای شجره طیبه ای بوده اند، که بازگو کردن این رشته در این مجال ممکن نیست.
← شرح مؤیدالدین جندی
شرح خواجه پارسا، با آگاهی از کیفیت شروح معتبر بالا، دارای امتیازات چندی است:
← توجه به شروح قبلی
...
wikifeqh: شرح_فصوص_الحکم_خواجه_پارسا
[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (جندی). شرح فصوص الحکم مؤیدالدین جندی، از قدیمی ترین شروح فصوص الحکم ابن عربی است.
این کتاب، اولین کتابی است که فصوص را به معنی معروف و معهود کلمه «شرح» شرح می دهد. (در کتابشناسی ابن عربی عثمان یحیی به شرحی بر فصوص از عفیف الدین تلمسانی اشاره می کند که ممکن است قبل از شرح جندی نوشته شده باشد ولی ما اینجا از جامی پیروی می کنیم، زیرا او در نقد النصوص دو بار می گوید که جندی شارح اول فصوص است به هر حال جامی ظاهرا از شرح تلمسانی اطلاعی نداشته است، و الا حتما در نفحات الانس در شرح حال تلمسانی ذکری از آن به میان می آورد. در آن جا فقط از شرح منازل السائرین و دیوان وی یاد می کند همان طور که حاجی خلیفه توضیح می دهد تلمسانی نیز از شاگردان قونوی بوده است، و بنا بر این او از این حکم کلی که شارحان فصوص آن کتاب را از دیدگاه صدر الدین می بینند خارج نیست.)
روش شارح
جندی نیز مانند شیخ صدر الدین فقط وارد بحثهای نظری و فکری می شود و به شرح و تفسیر لغوی کلمات نمی پردازد. بدون شک معنی لغوی فصوص برای صدر الدین و مؤید الدین آشکار بوده است، و اشکالات لفظی و دستوری که شارحان بعدی به تفصیل درباره آنها بحث کرده اند برای آنان تقریبا وجود نداشته است. جامی در نفحات الانس در باره احاطه این دو نفر بر کتاب فصوص اشاره ای می کند: «جندی گفته است، خدمت شیخ صدر الدین قدس سره خطبه فصوص را از برای من شرح کرد، و در اثنای آن واردی غیبی بر وی ظاهر شد، و اثر آن ظاهر و باطن مرا فرو گرفت. آن گاه در من تصرفی کرد عجیب و مضمون کتاب را به تمام در شرح خطبه مفهوم من گردانید، و چون این معنی از من دریافت، گفت که من نیز از حضرت شیخ درخواستم که کتاب فصوص را بر من شرح کند. خطبه را شرح کرد و در اثنای آن در من تصرفی کرد که مضمون تمام کتاب مرا معلوم شد...» عین عبارات جندی چنین است: «و لقد کان سیدی و سندی و قدوتی الی الله تعالی- الامام العلام علم العلماء الاعلام، شیخ مشایخ الاسلام، حجة الله فی الانام، سلطان المحققین، کهف العارفین الواصلین، ذخر العالمین بالله فی العالمین، امام الورثة المحمدیین، مکمل الافراد و النذر من الاولاد الالهیین، ابو المعالی صدر الحق و الدین، محیی الاسلام و المسلمین، محمد بن اسحاق بن یوسف القونیوی رضی الله عنه و ارضاه به منه- شرح لی خطبة الکتاب. و قد اظهر وارد الغیب علیه آیاته، و نفح النفس الرحمانی بنفحاته، و استغرق ظاهری و باطنی روح نسماته و فوح نفائس انفاسه و نفثاته. و تصرف بباطنه الکریم تصرفا عجیبا حالیا فی باطنی، و اثر تاثیرا کمالیا فی راجلی و قاطنی. فافهمنی الله من ذلک مضمون الکتاب کله فی شرح الخطبة، و الهمنی مصون مضمون اسراره عند هذه القربة. فلما تحقق الشیخ رضی الله عنه منی ذلک و ان الامر الالهی وقع بموقعه من هنا لک، ذکر لی انه استشرح شیخنا المصنف رضی الله عنه هذا الکتاب، فشرح له فی خطبته لباب ما فی الباب لاولی الالباب و انه رضی الله عنه تصرف فیه تصرفا غریبا علم بذلک مضمون الکتاب. فسررت بهذه الاشارة و علمت ان لی اوفر حظ من تلک البشارة. ثم اشار الی بشرحه و امرنی برعایة الطالب فی ذلک و نصحه. فکتبت عن امره بمحضر منه شرح الخطبة فی الحال علی ما شرح بالمقال و رشح بالوقت و الحال امتثالا لامره و اجلالا لقدره...» ).
گزارش محتوا
حدود یک هفتم شرح جندی شرح خطبه فصوص است، و هم در آن جا و هم در شرح متن کتاب مباحث فصوص را به صورتی که در هیچ کدام از شروح دیگران دیده نمی شود شرح و تفصیل می دهد، و این است که همان طور که نقل کردیم جامی در باره شرح او گفته است که «در آن جا تحقیقات بسیار است که در سایر کتب نیست». در شرح کتاب فصوص روش جندی این است که یک یا چند سطر را از فصوص نقل می کند و آن وقت به بحث مفصل درباره تمام جوانب و فروع این عبارات می پردازد، بدون اینکه درباره کلمات و یا صرف و نحو آنها سخنی بگوید. چنین معلوم می شود که جندی به این مسائل تفصیل بیش از اندازه داده است، تا بدانجا که بسیاری از شارحان بعدی آن را اطناب دانسته اند. جامی در نقد النصوص مکرر از او نقل قول می کند، ولی تقریبا بدون استثنا و بر خلاف نقل قولهایی که از سایر شارحان می کند چند جمله و گاهی نصف عبارات او را حذف می کند. در جائی از نقد النصوص هم از یکی از شارحان دیگر فصوص نقل می کند و می گوید که جندی کلماتی در این باب دارد که یکی از شارحان به این صورت تلخیص کرده است. شاید دلیل اینکه با وجود اهمیت فوق العاده ای که شرح جندی دارد هنوز به طبع نرسیده است همانا اطناب آن است. به هر حال استاد آشتیانی مشغول تصحیح این شرح است. از آن جا که مؤید الدین جندی مورد توجه استاد خویش و خود نیز دارای حوزه گرم تدریس بوده، و تلامیذ قونوی در مقام حل عویصات به او مراجعه می نموده اند، همین توجه افاضل به تقریرات او حول مطالب کتاب فصوص سبب شده است که او را شارح اول فصوص بدانند. شرح جندی در عین اینکه به رموز و غوامض کتاب می پردازد، برای مبتدی کتاب مناسبی نیست و طبق توصیه اهل فن، پس از شروح آسان تر و پیش اساتید آشنا به مفاهیم بلند عرفانی فراگرفته شود. در مقایسه با شرح کاشانی که از شروحی است که پس از شرح جندی تالیف شده است، شرح جندی دشوارتر به نظر می رسد. اما با این حال، تعداد قابل توجهی از شروح مطرح و مهم فصوص که حتی در دوره هایی متن درسی بوده اند، بعضا مطلب جندی را با عبارات ساده تر بیان کرده، و حتی در برخی موارد عینا الفاظ جندی را به کار برده اند. معروف است که فص خالدی که فص کوتاهی در فصوص الحکم ابن عربی است، شارحان مهمی با مختصر تفاوت تقریبا همان مطالبی را بیان می کنند که مؤید الدین جندی آورده است. مثلا خواجه محمد پارسا در موارد فراوانی به ترجمه فارسی عبارات جندی بسنده کرده است.
این کتاب، اولین کتابی است که فصوص را به معنی معروف و معهود کلمه «شرح» شرح می دهد. (در کتابشناسی ابن عربی عثمان یحیی به شرحی بر فصوص از عفیف الدین تلمسانی اشاره می کند که ممکن است قبل از شرح جندی نوشته شده باشد ولی ما اینجا از جامی پیروی می کنیم، زیرا او در نقد النصوص دو بار می گوید که جندی شارح اول فصوص است به هر حال جامی ظاهرا از شرح تلمسانی اطلاعی نداشته است، و الا حتما در نفحات الانس در شرح حال تلمسانی ذکری از آن به میان می آورد. در آن جا فقط از شرح منازل السائرین و دیوان وی یاد می کند همان طور که حاجی خلیفه توضیح می دهد تلمسانی نیز از شاگردان قونوی بوده است، و بنا بر این او از این حکم کلی که شارحان فصوص آن کتاب را از دیدگاه صدر الدین می بینند خارج نیست.)
روش شارح
جندی نیز مانند شیخ صدر الدین فقط وارد بحثهای نظری و فکری می شود و به شرح و تفسیر لغوی کلمات نمی پردازد. بدون شک معنی لغوی فصوص برای صدر الدین و مؤید الدین آشکار بوده است، و اشکالات لفظی و دستوری که شارحان بعدی به تفصیل درباره آنها بحث کرده اند برای آنان تقریبا وجود نداشته است. جامی در نفحات الانس در باره احاطه این دو نفر بر کتاب فصوص اشاره ای می کند: «جندی گفته است، خدمت شیخ صدر الدین قدس سره خطبه فصوص را از برای من شرح کرد، و در اثنای آن واردی غیبی بر وی ظاهر شد، و اثر آن ظاهر و باطن مرا فرو گرفت. آن گاه در من تصرفی کرد عجیب و مضمون کتاب را به تمام در شرح خطبه مفهوم من گردانید، و چون این معنی از من دریافت، گفت که من نیز از حضرت شیخ درخواستم که کتاب فصوص را بر من شرح کند. خطبه را شرح کرد و در اثنای آن در من تصرفی کرد که مضمون تمام کتاب مرا معلوم شد...» عین عبارات جندی چنین است: «و لقد کان سیدی و سندی و قدوتی الی الله تعالی- الامام العلام علم العلماء الاعلام، شیخ مشایخ الاسلام، حجة الله فی الانام، سلطان المحققین، کهف العارفین الواصلین، ذخر العالمین بالله فی العالمین، امام الورثة المحمدیین، مکمل الافراد و النذر من الاولاد الالهیین، ابو المعالی صدر الحق و الدین، محیی الاسلام و المسلمین، محمد بن اسحاق بن یوسف القونیوی رضی الله عنه و ارضاه به منه- شرح لی خطبة الکتاب. و قد اظهر وارد الغیب علیه آیاته، و نفح النفس الرحمانی بنفحاته، و استغرق ظاهری و باطنی روح نسماته و فوح نفائس انفاسه و نفثاته. و تصرف بباطنه الکریم تصرفا عجیبا حالیا فی باطنی، و اثر تاثیرا کمالیا فی راجلی و قاطنی. فافهمنی الله من ذلک مضمون الکتاب کله فی شرح الخطبة، و الهمنی مصون مضمون اسراره عند هذه القربة. فلما تحقق الشیخ رضی الله عنه منی ذلک و ان الامر الالهی وقع بموقعه من هنا لک، ذکر لی انه استشرح شیخنا المصنف رضی الله عنه هذا الکتاب، فشرح له فی خطبته لباب ما فی الباب لاولی الالباب و انه رضی الله عنه تصرف فیه تصرفا غریبا علم بذلک مضمون الکتاب. فسررت بهذه الاشارة و علمت ان لی اوفر حظ من تلک البشارة. ثم اشار الی بشرحه و امرنی برعایة الطالب فی ذلک و نصحه. فکتبت عن امره بمحضر منه شرح الخطبة فی الحال علی ما شرح بالمقال و رشح بالوقت و الحال امتثالا لامره و اجلالا لقدره...» ).
گزارش محتوا
حدود یک هفتم شرح جندی شرح خطبه فصوص است، و هم در آن جا و هم در شرح متن کتاب مباحث فصوص را به صورتی که در هیچ کدام از شروح دیگران دیده نمی شود شرح و تفصیل می دهد، و این است که همان طور که نقل کردیم جامی در باره شرح او گفته است که «در آن جا تحقیقات بسیار است که در سایر کتب نیست». در شرح کتاب فصوص روش جندی این است که یک یا چند سطر را از فصوص نقل می کند و آن وقت به بحث مفصل درباره تمام جوانب و فروع این عبارات می پردازد، بدون اینکه درباره کلمات و یا صرف و نحو آنها سخنی بگوید. چنین معلوم می شود که جندی به این مسائل تفصیل بیش از اندازه داده است، تا بدانجا که بسیاری از شارحان بعدی آن را اطناب دانسته اند. جامی در نقد النصوص مکرر از او نقل قول می کند، ولی تقریبا بدون استثنا و بر خلاف نقل قولهایی که از سایر شارحان می کند چند جمله و گاهی نصف عبارات او را حذف می کند. در جائی از نقد النصوص هم از یکی از شارحان دیگر فصوص نقل می کند و می گوید که جندی کلماتی در این باب دارد که یکی از شارحان به این صورت تلخیص کرده است. شاید دلیل اینکه با وجود اهمیت فوق العاده ای که شرح جندی دارد هنوز به طبع نرسیده است همانا اطناب آن است. به هر حال استاد آشتیانی مشغول تصحیح این شرح است. از آن جا که مؤید الدین جندی مورد توجه استاد خویش و خود نیز دارای حوزه گرم تدریس بوده، و تلامیذ قونوی در مقام حل عویصات به او مراجعه می نموده اند، همین توجه افاضل به تقریرات او حول مطالب کتاب فصوص سبب شده است که او را شارح اول فصوص بدانند. شرح جندی در عین اینکه به رموز و غوامض کتاب می پردازد، برای مبتدی کتاب مناسبی نیست و طبق توصیه اهل فن، پس از شروح آسان تر و پیش اساتید آشنا به مفاهیم بلند عرفانی فراگرفته شود. در مقایسه با شرح کاشانی که از شروحی است که پس از شرح جندی تالیف شده است، شرح جندی دشوارتر به نظر می رسد. اما با این حال، تعداد قابل توجهی از شروح مطرح و مهم فصوص که حتی در دوره هایی متن درسی بوده اند، بعضا مطلب جندی را با عبارات ساده تر بیان کرده، و حتی در برخی موارد عینا الفاظ جندی را به کار برده اند. معروف است که فص خالدی که فص کوتاهی در فصوص الحکم ابن عربی است، شارحان مهمی با مختصر تفاوت تقریبا همان مطالبی را بیان می کنند که مؤید الدین جندی آورده است. مثلا خواجه محمد پارسا در موارد فراوانی به ترجمه فارسی عبارات جندی بسنده کرده است.
wikifeqh: شرح_فصوص_الحکم_جندی
[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (خوارزمی). شرح فصوص الحکم شرحی است به قلم تاج الدین، حسین بن حسن خوارزمی کبروی و به زبان فارسی بر «فصوص الحکم» اثر ابو عبدالله، محی الدین بن علی بن محمد بن العربی الحاتمی (۵۶۰-۶۳۸ ق/۱۱۶۵-۱۲۴۰ م).
در صحت انتساب این شرح به خوارزمی و اینکه مولف آن حسین بن حسن خوارزمی است و یا کمال الدین حسین خوارزمی (بانی سلسله حسینیه همدانیه)، تردیدهائی است. اینکه مولف این شرح کدام خوارزمی است، احتیاج به حوصله فراوان و دقت و تامل در منابع تاریخی دارد. در هر صورت، اکنون کتابی به زبان فارسی در شرح فصوص الحکم ابن عربی در دسترس ما می باشد که حاوی نکات مفید و سودمندی است.
ساختار شرح
ساختار داخلی کتاب بر اساس متن فصوص الحکم تنظیم شده است و شارح فصوص ۲۷ گانه را به ترتیب، توضیح داده است. طبق اغلب شرح های فصوص، این شرح نیز دارای مقدمه نسبتا مفصلی است که چند مطلب را در بر دارد، از جمله: در بیان تباین مشارب احوال حال، در حضرات ذاتیه و بعض مراتب کلیه، در بیان اسما و صفات، در عوالم و حضرات که مسماست به مجالی و مطالع و منصات، در کشف سر بدو و ایجاد و بیان طرق مبدا و معاد و بالاخره در بیان ولایت و نبوت و رسالت. پس از آن به مطالبی به عنوان مقدمه فصوص می پردازد به این منوال:تعریف حکمت، مراد از کلم در قول ابن عربی، طرق موصله به حضرت حق، اختلاف ملل و نحل و وحدت ادیان، در معنی آل رسول و مراتب قرابت به پیامبر، رویای ابن عربی در مورد کتاب فصوص، وراثت ابن عربی از پیامبر و مطالب کتاب فصوص الحکم.
گزارش محتوا
مهمترین نکته ای که در مورد این شرح می توان برشمرد؛ رابطه این شرح با شروح و تفاسیر دیگر فصوص است؛ چه اینکه برخی را گمان بر این است که این کتاب ناظر به شرح قیصری یعنی «مطلع خصوص الحکم فی شرح فصوص الحکم» است. مصحح محترم کتاب، در مقدمه چنین آورده است: از پس مطالعه و بررسی شرح خوارزمی دریافتم که میان شرح وی بر فصوص الحکم و شرح شرف الدین داود قیصری متوفای ۷۵۱ هجری، شباهت های زیادی موجود است؛ از این روی به مقایسه این دو شرح پرداختم و در حین مقایسه دریافتم که شرح خوارزمی را نمی توان از شروح مستقل فصوص الحکم بشمار آورد؛ زیرا خوارزمی این شرح را با توجه به شرح قیصری پرداخته است نه آن چنانکه بابارکنا و دیگران به شرح قیصری توجه دارند، بل توجه خوارزمی به گزارش قیصری بیش از آن است که معاصران و یا متاخران داشته اند. خوارزمی گزارش قیصری را اساس و پایه این شرح قرار داده و پابپای قیصری پیش رفته است بطوریکه همچون قیصری متن فصوص را تقسیم کرده و همچون او به شرح مباحث موجز فصوص پرداخته است. آن بهره از مطالبی که در گزارش خوارزمی دیده می شود و در شرح قیصری نیست عبارتند از: مبلغی اشعار فارسی از سنائی و عطار و مولوی و خواجه ابو الوفا و خود شارح، و نیز در دو مورد مطالبی در حد هفت سطر به نقل از نثر الجواهر ابو الوفا، و در یک مورد اشاره ای به شرح عبد الرزاق کاشانی. بقیه مطالب در گزارش خوارزمی عینا مطابق است با گزارش قیصری؛ به طوریکه خوارزمی از ترجمه متصرفانه مقدمه قیصری شروع می کند و تا پایان فصوص پابه پای قیصری پیش می رود...مصحح محترم، پس از این به نقل عبارت از هر دو شرح می پردازد و استدلال می کند که شرح خوارزمی دقیقا مطابق متن قیصری است.
در صحت انتساب این شرح به خوارزمی و اینکه مولف آن حسین بن حسن خوارزمی است و یا کمال الدین حسین خوارزمی (بانی سلسله حسینیه همدانیه)، تردیدهائی است. اینکه مولف این شرح کدام خوارزمی است، احتیاج به حوصله فراوان و دقت و تامل در منابع تاریخی دارد. در هر صورت، اکنون کتابی به زبان فارسی در شرح فصوص الحکم ابن عربی در دسترس ما می باشد که حاوی نکات مفید و سودمندی است.
ساختار شرح
ساختار داخلی کتاب بر اساس متن فصوص الحکم تنظیم شده است و شارح فصوص ۲۷ گانه را به ترتیب، توضیح داده است. طبق اغلب شرح های فصوص، این شرح نیز دارای مقدمه نسبتا مفصلی است که چند مطلب را در بر دارد، از جمله: در بیان تباین مشارب احوال حال، در حضرات ذاتیه و بعض مراتب کلیه، در بیان اسما و صفات، در عوالم و حضرات که مسماست به مجالی و مطالع و منصات، در کشف سر بدو و ایجاد و بیان طرق مبدا و معاد و بالاخره در بیان ولایت و نبوت و رسالت. پس از آن به مطالبی به عنوان مقدمه فصوص می پردازد به این منوال:تعریف حکمت، مراد از کلم در قول ابن عربی، طرق موصله به حضرت حق، اختلاف ملل و نحل و وحدت ادیان، در معنی آل رسول و مراتب قرابت به پیامبر، رویای ابن عربی در مورد کتاب فصوص، وراثت ابن عربی از پیامبر و مطالب کتاب فصوص الحکم.
گزارش محتوا
مهمترین نکته ای که در مورد این شرح می توان برشمرد؛ رابطه این شرح با شروح و تفاسیر دیگر فصوص است؛ چه اینکه برخی را گمان بر این است که این کتاب ناظر به شرح قیصری یعنی «مطلع خصوص الحکم فی شرح فصوص الحکم» است. مصحح محترم کتاب، در مقدمه چنین آورده است: از پس مطالعه و بررسی شرح خوارزمی دریافتم که میان شرح وی بر فصوص الحکم و شرح شرف الدین داود قیصری متوفای ۷۵۱ هجری، شباهت های زیادی موجود است؛ از این روی به مقایسه این دو شرح پرداختم و در حین مقایسه دریافتم که شرح خوارزمی را نمی توان از شروح مستقل فصوص الحکم بشمار آورد؛ زیرا خوارزمی این شرح را با توجه به شرح قیصری پرداخته است نه آن چنانکه بابارکنا و دیگران به شرح قیصری توجه دارند، بل توجه خوارزمی به گزارش قیصری بیش از آن است که معاصران و یا متاخران داشته اند. خوارزمی گزارش قیصری را اساس و پایه این شرح قرار داده و پابپای قیصری پیش رفته است بطوریکه همچون قیصری متن فصوص را تقسیم کرده و همچون او به شرح مباحث موجز فصوص پرداخته است. آن بهره از مطالبی که در گزارش خوارزمی دیده می شود و در شرح قیصری نیست عبارتند از: مبلغی اشعار فارسی از سنائی و عطار و مولوی و خواجه ابو الوفا و خود شارح، و نیز در دو مورد مطالبی در حد هفت سطر به نقل از نثر الجواهر ابو الوفا، و در یک مورد اشاره ای به شرح عبد الرزاق کاشانی. بقیه مطالب در گزارش خوارزمی عینا مطابق است با گزارش قیصری؛ به طوریکه خوارزمی از ترجمه متصرفانه مقدمه قیصری شروع می کند و تا پایان فصوص پابه پای قیصری پیش می رود...مصحح محترم، پس از این به نقل عبارت از هر دو شرح می پردازد و استدلال می کند که شرح خوارزمی دقیقا مطابق متن قیصری است.
wikifeqh: شرح_فصوص_الحکم_(خوارزمی)
[ویکی نور] شرح فصوص الحکم (خوارزمی). شرح فصوص الحکم (خوارزمی) شرح عارف فاضل تاج الدین حسین بن حسن خوارزمی، یکی از شروحی می باشد که بر فصوص الحکم شیخ اکبر محی الدین بن عربی نگاشته شده است. این شرح که به فارسی نگارش یافته، در حقیقت ترجمه شرح فصوص قیصری است همراه با پاره ای توضیحات و اضافات و اشعاری که در بین آورده است.
حضرت استاد حسن زاده این شرح را از ابتدا تا انتها تصحیح نموده و نیز تعلیقاتی را بر آن نگاشته است.معظم له در موخره ای که بر این کتاب دارد،چنین آورده است.
"تصحیح و تحشیه این کتاب نفیس اعنی شرح خوارزمی بر فصوص الحکم بحول و قوت و مشیت اله و مدد و توجهات اولیاء الله سلام الله علیهم در چهار شنبه 21 دیماه 1362 هجری شمسی مطابق ربیع الثانی 1404 هجری قمری شروع، و در پنجشنبه اول ماه محرم 1405 هجری قمری مطابق پنجم مهر ماه 1363 هجری شمسی از روی چند نسخه همین کتاب و چندین شروح فصوص الحکم خطی و چاپی از عربی و فارسی خاتمه یافت."
مطالعه کتاب شرح فصوص الحکم در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور
حضرت استاد حسن زاده این شرح را از ابتدا تا انتها تصحیح نموده و نیز تعلیقاتی را بر آن نگاشته است.معظم له در موخره ای که بر این کتاب دارد،چنین آورده است.
"تصحیح و تحشیه این کتاب نفیس اعنی شرح خوارزمی بر فصوص الحکم بحول و قوت و مشیت اله و مدد و توجهات اولیاء الله سلام الله علیهم در چهار شنبه 21 دیماه 1362 هجری شمسی مطابق ربیع الثانی 1404 هجری قمری شروع، و در پنجشنبه اول ماه محرم 1405 هجری قمری مطابق پنجم مهر ماه 1363 هجری شمسی از روی چند نسخه همین کتاب و چندین شروح فصوص الحکم خطی و چاپی از عربی و فارسی خاتمه یافت."
مطالعه کتاب شرح فصوص الحکم در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور
wikinoor: شرح_فصوص_الحکم_(خوارزمی)
[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (قاسانی). نام این کتاب «شرح فصوص الحکم» یا «شرح العارف الکامل کمال الدین عبد الرزاق القاسانی علی فصوص الحکم للشیخ محیی الدین ابن العربی» است. گر چه مؤلف نام خاصی برای کتابش ننهاده است ولی از عبارت خطبه کتاب که می فرماید: جماعتی از اهل عرفان از من درخواست نمودند که برایشان کتاب فصوص الحکم ابن عربی را شرح نمایم، نام مذکور اقتباس گردیده است.
مؤلف آن عارف نامدار عالم عامل ابو الغنائم کمال الدین عبد الرزاق قاسانی (متوفای ۷۳۰ ه.ق) است. در اینکه نسبت مؤلف قاسانی یا کاشانی است اختلاف است مشهور آن است که ایشان کاشانی است که منسوب کاشان از شهرهای معروف ایران است اما استاد حسن زاده آملی می فرماید: تحقیق آن است که ایشان قاسانی است که منسوب قاسان یا کاسان از روستاهای اطراف کاشغر است. کاشغر هم اکنون جزو کشور چین است ولی در آن روزگار جزو ایران بزرگ بوده است. به همین خاطر ناشر محترم و دانشمند، جناب عالی مآب آقای محسن بیدارفر بر روی جلد «القاسانی» مرقوم فرموده اند.
معرفی اجمالی فصوص الحکم
همانگونه که از نام کتاب پیداست در این کتاب، فصوص الحکم ابن عربی شرح می شود، شیخ کامل مکمل محیی الدین ابو عبدالله محمد بن علی معروف به ابن عربی طائی حاتمی اندلسی مشهور به شیخ اکبر، بزرگترین عارف جهان اسلام محسوب می شود او دارای تالیفات بسیار زیادی است که دو اثر از آنها از اهمیت و شهرت بسزایی برخوردارند، اولی فتوحات مکیه است که بزرگترین دانشنامه عرفان اسلامی است که از زمان تالیف تاکنون هیچ تالیفی قابل مقایسه با آن نمی باشد. دومی فصوص الحکم است که مهمترین اثر تحقیقی ابن عربی است زیرا این کتاب از آخرین نوشته های مؤلف بشمار می رود. این اثر اگر چه از نظر حجم کوچک است و قابل مقایسه با فتوحات مکیه نیست ولی از نظر تحقیق و محتوا بی نظیر است. فصوص الحکم ابن عربی کتابی است که تا به حال بیشترین شروح و تعالیق و ردیه ها را به خود اختصاص داده است.مؤلف در خطبه فصوص الحکم می گوید: من در یک مکاشفه روحانی در دهه آخر محرم سنه ۶۲۷ ه ق در شهر دمشق حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم را دیدم که کتابی در دست مبارک اوست و به من فرمود: این کتاب «فصوص الحکم» است آنرا بگیر و به مردم برسان تا از آن بهره ببرند.از این عبارت بخوبی فهمیده می شود که حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلّم این کتاب را فصوص الحکم نامیده است.
انگیزه تالیف شرح
عبد الرزاق قاسانی انگیزه تالیف شرح فصوص الحکم را در مقدمه چنین بیان می کند «گروهی از اهل حق و حقیقت و ارباب عرفان و معرفت به ویژه دوست بزرگوار عالم عارف موحد محقق شمس الملة و الدین قدوة ارباب یقین محمد بن مصلح مشتهر به شمس تبریزی از بنده درخواست نمودند که کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی را برای آنان شرح نمایم به شرط آنکه چیزی از گوهر گرانبهای آنرا مخفی ننمایم و تا جایی که امکان دارد اسرار و رموز آنرا آشکار کنم.
شخصیت قاسانی
...
مؤلف آن عارف نامدار عالم عامل ابو الغنائم کمال الدین عبد الرزاق قاسانی (متوفای ۷۳۰ ه.ق) است. در اینکه نسبت مؤلف قاسانی یا کاشانی است اختلاف است مشهور آن است که ایشان کاشانی است که منسوب کاشان از شهرهای معروف ایران است اما استاد حسن زاده آملی می فرماید: تحقیق آن است که ایشان قاسانی است که منسوب قاسان یا کاسان از روستاهای اطراف کاشغر است. کاشغر هم اکنون جزو کشور چین است ولی در آن روزگار جزو ایران بزرگ بوده است. به همین خاطر ناشر محترم و دانشمند، جناب عالی مآب آقای محسن بیدارفر بر روی جلد «القاسانی» مرقوم فرموده اند.
معرفی اجمالی فصوص الحکم
همانگونه که از نام کتاب پیداست در این کتاب، فصوص الحکم ابن عربی شرح می شود، شیخ کامل مکمل محیی الدین ابو عبدالله محمد بن علی معروف به ابن عربی طائی حاتمی اندلسی مشهور به شیخ اکبر، بزرگترین عارف جهان اسلام محسوب می شود او دارای تالیفات بسیار زیادی است که دو اثر از آنها از اهمیت و شهرت بسزایی برخوردارند، اولی فتوحات مکیه است که بزرگترین دانشنامه عرفان اسلامی است که از زمان تالیف تاکنون هیچ تالیفی قابل مقایسه با آن نمی باشد. دومی فصوص الحکم است که مهمترین اثر تحقیقی ابن عربی است زیرا این کتاب از آخرین نوشته های مؤلف بشمار می رود. این اثر اگر چه از نظر حجم کوچک است و قابل مقایسه با فتوحات مکیه نیست ولی از نظر تحقیق و محتوا بی نظیر است. فصوص الحکم ابن عربی کتابی است که تا به حال بیشترین شروح و تعالیق و ردیه ها را به خود اختصاص داده است.مؤلف در خطبه فصوص الحکم می گوید: من در یک مکاشفه روحانی در دهه آخر محرم سنه ۶۲۷ ه ق در شهر دمشق حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم را دیدم که کتابی در دست مبارک اوست و به من فرمود: این کتاب «فصوص الحکم» است آنرا بگیر و به مردم برسان تا از آن بهره ببرند.از این عبارت بخوبی فهمیده می شود که حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلّم این کتاب را فصوص الحکم نامیده است.
انگیزه تالیف شرح
عبد الرزاق قاسانی انگیزه تالیف شرح فصوص الحکم را در مقدمه چنین بیان می کند «گروهی از اهل حق و حقیقت و ارباب عرفان و معرفت به ویژه دوست بزرگوار عالم عارف موحد محقق شمس الملة و الدین قدوة ارباب یقین محمد بن مصلح مشتهر به شمس تبریزی از بنده درخواست نمودند که کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی را برای آنان شرح نمایم به شرط آنکه چیزی از گوهر گرانبهای آنرا مخفی ننمایم و تا جایی که امکان دارد اسرار و رموز آنرا آشکار کنم.
شخصیت قاسانی
...
wikifeqh: شرح_فصوص_الحکم_قاسانی
[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (قیصری). این کتاب از تالیفات عارف بلند مرتبه داود قیصری است. مؤلف در مقدمه کتاب می گوید: «و سمیت الکتاب بمطلع خصوص الکلم فی معانی فصوص الحکم» بنابر این، نام کتاب «مطلع خصوص الکلم فی معانی فصوص الحکم» است و آن طور که برخی گمان نموده اند این عنوان صرفا نام مقدمه کتاب نیست بلکه کل کتاب اعم از مقدمات دوازده گانه و شرح فصوص به این نام، نامیده شده است.این کتاب شرحی غیر مزجی به طریق «قال - اقول» بر یکی از مهمترین آثار ابن عربی در عرفان نظری یعنی کتاب «فصوص الحکم» است و به دلیل امتیازات آن نسبت به سایر شروح پیوسته از منابع آموزشی در این رشته بوده و اکنون نیز به عنوان یک متن آموزشی در عرفان نظری مورد توجه است.مؤلف کتاب «داود بن محمود بن محمد رومی قیصری» است که یکی از شارحان برجسته مکتب عرفانی محیی الدین عربی و برجسته ترین شاگرد ابو الغنایم عبد الرزاق کاشانی است.
قیصری در مقدمه شرح خود بر فصوص به این نکته اشاره دارد که پس از توفیق حضور در محضر عارف نامدار عبد الرزاق کاشانی و آغاز به قرائت فصوص در محضر او خداوند او را از اسرار و رموز و معانی این کتاب آگاه ساخت و در نهان به معرفت او نسبت به این کتاب بدون نیاز به تامل و مطالعه بشارت داده شد و در بین اصحاب درس کاشانی به این فضیلت اختصاص یافت و در زمانی اندک به اسرار کتابی احاطه یافت که پس از سالها بحث و مطالعه، عقول عقلا و افهام فضلا از رسیدن به کنه اسرارش ناتوان است.و لذا به مصداق آیه شریفه «و اما بنعمة ربک فحدث» بر خود لازم دانسته است تا به شرح این کتاب اقدام نماید و از این طریق رموز و اسرار و دقایق آن را برای عقل و فهم طالبان حقیقت و جویندگان فضیلت قابل هضم سازد و دستور محیی الدین را در مقدمه فصوص که می گوید. «هذه الرحمة التی وسعتکم فوسعوا» امتثال نماید.بنابر این وجود معانی بلند و حقایق بسیار در کتاب فصوص از یک سو و ضرورت بهره مند شدن پژوهندگان اسرار هستی و حقایق عرفانی از اسرار و رموز دقایق آن و ناتوانی عقول آنان از دست یابی به آن اسرار و دقایق از سویی دیگر رسالت تبیین و توضیح و شرح بیان مقاصد این کتاب را بر دوش کسی می نهد که به لطف الهی در اندک زمانی به همه اسرار و رموزش واقف گشته و به معانی و حقایق موجود در آن احاطه یافته است و به عقیده قیصری این شخص کسی جز او نیست زیرا تنها اوست که به چنین موهبتی اختصاص یافته و در سر و نهان بر آن بشارت داده شده است پس شکر این نعمت را باید به جای آورد و با نوشتن شرحی مناسب بر کتاب کاری را که تنها او قادر بر آن است به انجام رساند.
آغاز و انجام تالیف
از زمان آغاز و انجام تالیف این اثر اطلاع دقیقی در دست نیست. آنچه از مقدمه مؤلف کتاب به دست می آید این است که تالیف آن مربوط به زمان حضور قیصری در درس فصوص عبد الرزاق کاشانی است و لذا بعضی این کتاب را به مثابه تقریرات درس استاد دانسته اند و شباهت بسیار بین این شرح و شرح عبد الرزاق کاشانی را، مؤید این مطلب گرفته اند.
روش قیصری در شرح
قیصری بیش از آنکه بخواهد عقاید عرفانی خود را مانند دیگر شارحان مطرح نماید و یا به نقض و ابرام عقاید وا ندیشه های موجود در فصوص بپردازد رسالت خود را توضیح و تبیین اسرار و دقایق موجود در کتاب دانسته و بر همین اساس از ابتدا تا انتهای کتاب مشی نموده است و برای رسیدن به این منظور مقدماتی را در اول کتاب آورده که فشرده ای از یک دوره مباحث اساسی در عرفان نظری است و فهم آنها نقش مهمی در فهم کتاب دارد و در واقع این مقدمات کلید فهم این کتاب و هر متن عرفانی دیگر است. او در این مورد می گوید:«و لما کان العلم بهذه الاسرار موقوفا علی معرفة قواعد و اصول اتفقت علیها هذه الطائفة قدمت لبیانها فصولا و بینت فیها اصولا تبتنی قاعدة التوحید علیها و تنسب هذه الطریقة الیها بحیث یعلم منها اکثر قواعد هذا العلم لمن وفقه الله تعالی و انعم علیه بالفهم»تکیه به متن و سعی در حل عبارات مشکل و معضلات آن و توضیح آن در قالب عباراتی واضح و روشن و بیانی خارج از حد ایجاز و تطویل از خصوصیاتی است که این شرح را در میان سایر شروح ممتاز گردانیده است چنانچه خود می گوید:«فشرعت فیه مستعینا بالله طالبا لرحمته، ان اقید بعض ما فتح الله لی فیه، و ما استفدت من کتب الشیخ و کتب اولاده، بعبارة واضحة و اشارة لائحة، من غیر ایجاز مخل و لا تطویل ممل، شارطا ان لا انزل کل مهم الا علی قواعده و لا اتعرض فی معاقده الا باذیال عقائده، بل ابین بحیث یتضح للناظر معنی الکتاب و یعلم ما هو الباطل من الصواب فیحق الحق و یبطل الباطل من غیر اشارة منی و خطاب»چنانکه از این عبارات به دست می آید شارح برای این شرح چند ویژگی را بیان داشته که به حق با همین ویژگی ها کتاب را آغاز و آن را به انجام رسانیده است.
دست نوشت ها و چاپ های شرح
...
قیصری در مقدمه شرح خود بر فصوص به این نکته اشاره دارد که پس از توفیق حضور در محضر عارف نامدار عبد الرزاق کاشانی و آغاز به قرائت فصوص در محضر او خداوند او را از اسرار و رموز و معانی این کتاب آگاه ساخت و در نهان به معرفت او نسبت به این کتاب بدون نیاز به تامل و مطالعه بشارت داده شد و در بین اصحاب درس کاشانی به این فضیلت اختصاص یافت و در زمانی اندک به اسرار کتابی احاطه یافت که پس از سالها بحث و مطالعه، عقول عقلا و افهام فضلا از رسیدن به کنه اسرارش ناتوان است.و لذا به مصداق آیه شریفه «و اما بنعمة ربک فحدث» بر خود لازم دانسته است تا به شرح این کتاب اقدام نماید و از این طریق رموز و اسرار و دقایق آن را برای عقل و فهم طالبان حقیقت و جویندگان فضیلت قابل هضم سازد و دستور محیی الدین را در مقدمه فصوص که می گوید. «هذه الرحمة التی وسعتکم فوسعوا» امتثال نماید.بنابر این وجود معانی بلند و حقایق بسیار در کتاب فصوص از یک سو و ضرورت بهره مند شدن پژوهندگان اسرار هستی و حقایق عرفانی از اسرار و رموز دقایق آن و ناتوانی عقول آنان از دست یابی به آن اسرار و دقایق از سویی دیگر رسالت تبیین و توضیح و شرح بیان مقاصد این کتاب را بر دوش کسی می نهد که به لطف الهی در اندک زمانی به همه اسرار و رموزش واقف گشته و به معانی و حقایق موجود در آن احاطه یافته است و به عقیده قیصری این شخص کسی جز او نیست زیرا تنها اوست که به چنین موهبتی اختصاص یافته و در سر و نهان بر آن بشارت داده شده است پس شکر این نعمت را باید به جای آورد و با نوشتن شرحی مناسب بر کتاب کاری را که تنها او قادر بر آن است به انجام رساند.
آغاز و انجام تالیف
از زمان آغاز و انجام تالیف این اثر اطلاع دقیقی در دست نیست. آنچه از مقدمه مؤلف کتاب به دست می آید این است که تالیف آن مربوط به زمان حضور قیصری در درس فصوص عبد الرزاق کاشانی است و لذا بعضی این کتاب را به مثابه تقریرات درس استاد دانسته اند و شباهت بسیار بین این شرح و شرح عبد الرزاق کاشانی را، مؤید این مطلب گرفته اند.
روش قیصری در شرح
قیصری بیش از آنکه بخواهد عقاید عرفانی خود را مانند دیگر شارحان مطرح نماید و یا به نقض و ابرام عقاید وا ندیشه های موجود در فصوص بپردازد رسالت خود را توضیح و تبیین اسرار و دقایق موجود در کتاب دانسته و بر همین اساس از ابتدا تا انتهای کتاب مشی نموده است و برای رسیدن به این منظور مقدماتی را در اول کتاب آورده که فشرده ای از یک دوره مباحث اساسی در عرفان نظری است و فهم آنها نقش مهمی در فهم کتاب دارد و در واقع این مقدمات کلید فهم این کتاب و هر متن عرفانی دیگر است. او در این مورد می گوید:«و لما کان العلم بهذه الاسرار موقوفا علی معرفة قواعد و اصول اتفقت علیها هذه الطائفة قدمت لبیانها فصولا و بینت فیها اصولا تبتنی قاعدة التوحید علیها و تنسب هذه الطریقة الیها بحیث یعلم منها اکثر قواعد هذا العلم لمن وفقه الله تعالی و انعم علیه بالفهم»تکیه به متن و سعی در حل عبارات مشکل و معضلات آن و توضیح آن در قالب عباراتی واضح و روشن و بیانی خارج از حد ایجاز و تطویل از خصوصیاتی است که این شرح را در میان سایر شروح ممتاز گردانیده است چنانچه خود می گوید:«فشرعت فیه مستعینا بالله طالبا لرحمته، ان اقید بعض ما فتح الله لی فیه، و ما استفدت من کتب الشیخ و کتب اولاده، بعبارة واضحة و اشارة لائحة، من غیر ایجاز مخل و لا تطویل ممل، شارطا ان لا انزل کل مهم الا علی قواعده و لا اتعرض فی معاقده الا باذیال عقائده، بل ابین بحیث یتضح للناظر معنی الکتاب و یعلم ما هو الباطل من الصواب فیحق الحق و یبطل الباطل من غیر اشارة منی و خطاب»چنانکه از این عبارات به دست می آید شارح برای این شرح چند ویژگی را بیان داشته که به حق با همین ویژگی ها کتاب را آغاز و آن را به انجام رسانیده است.
دست نوشت ها و چاپ های شرح
...
wikifeqh: شرح_فصوص_الحکم_قیصری
[ویکی فقه] شرح فصوص الحکم (کاشانی). نام کامل این کتاب، «شرح العارف الکامل کمال الدین عبد الرزاق القاسانی علی فصوص الحکم للشیخ محیی الدین بن العربی» است. گرچه مؤلف، نام خاصی برای کتابش ننهاده است، ولی از عبارت خطبه کتاب که می فرماید: جماعتی از اهل عرفان از من درخواست نمودند که برایشان کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی را شرح نمایم، نام مذکور اقتباس گردیده است.
مؤلف آن، عارف نام دار، عالم عامل، ابو الغنائم کمال الدین عبد الرزاق قاسانی (متوفای ۷۳۰ ق)، است. در اینکه نسبت مؤلف، قاسانی یا کاشانی است، اختلاف است. مشهور آن است که ایشان کاشانی است که منسوب به کاشان ، از شهرهای معروف ایران است، اما استاد حسن زاده آملی می فرماید: تحقیق آن است که ایشان، قاسانی است که منسوب به قاسان یا کاسان، از روستاهای اطراف کاشغر است. کاشغر، هم اکنون جزو کشور چین است، ولی در آن روزگار، جزو ایران بزرگ بوده است. به همین خاطر، ناشر محترم و دانشمند، جناب عالی مآب، آقای محسن بیدارفر، بر روی جلد، «القاسانی» را مرقوم فرموده اند.
مؤلف آن، عارف نام دار، عالم عامل، ابو الغنائم کمال الدین عبد الرزاق قاسانی (متوفای ۷۳۰ ق)، است. در اینکه نسبت مؤلف، قاسانی یا کاشانی است، اختلاف است. مشهور آن است که ایشان کاشانی است که منسوب به کاشان ، از شهرهای معروف ایران است، اما استاد حسن زاده آملی می فرماید: تحقیق آن است که ایشان، قاسانی است که منسوب به قاسان یا کاسان، از روستاهای اطراف کاشغر است. کاشغر، هم اکنون جزو کشور چین است، ولی در آن روزگار، جزو ایران بزرگ بوده است. به همین خاطر، ناشر محترم و دانشمند، جناب عالی مآب، آقای محسن بیدارفر، بر روی جلد، «القاسانی» را مرقوم فرموده اند.