[ویکی نور] شرح الرسالة المعمولة فی التصور و التصدیق و تعلیقاته، شرح محمدزاهد هروی کابلی (متوفی 1101ق)، معروف به میرزاهد یا سید زاهد، بر رساله معموله قطب الدین رازی به زبان عربی است. این اثر به عناوین «شرح الرسالة القطبیة» و «حاشیة التصورات و التصدیقات» یا «حواشی الرسالة المعمولة فی التصور و التصدیق» نیز نامیده شده است.
مهدی شریعتی بر کتاب مقدمه نوشته و تحقیق آن را به عهده داشته است.
کتاب با مقدمه مفصل محقق اثر آغاز شده که قریب به هشتاد صفحه از کتاب را در بر گرفته است. پس از آن زاهد هروی در شرح کتاب با استفاده از شیوه رایج «قوله...» مطالبی را که نیاز به بحث و توضیح داشته، شرح کرده است. وی عبارت مورد شرح را اگر کوتاه بوده، کامل آورده و در غیر این صورت به بخشی از عبارت با «إلخ» اشاره کرده است. هروی مباحث دشوار را در 144 شماره شرح کرده است.
قطب الدین رازی در رساله تصور و تصدیق خویش پس از بحث مختصری در باب تصور به بحث در باب ماهیت تصدیق می پردازد و در باب تصدیق چهار نظر یا «تفسیر» را مطرح می کند. نظر چهارمی که در این رساله مطرح شده اسـت نـظر ابهری، ابن سینا و خود قطب رازی است. مطابق این تفسیر، تصدیق عبارت از راست دانستن یا اذعان به معنای قضیه است. ابن سینا در کتاب های «الموجز الکبیر» و «الشفاء» و ابهری در کتاب «تنزیل الأفکار» این نـظر را پذیـرفته اند. چنین به نظر می رسد که قطب الدین رازی رساله تصور و تصدیق (معروف به الرسالة المعمولة) خود را در اصل به منظور دفاع از همین نظر و به منظور تبیین و توجیه آن در برابر انتقادات خواجه نصیرالدین طوسی تدوین کرده است. از ویـژگی های ایـن رسـاله این است که قطب الدیـن رازی مـکرر بـه گفته های ابن سینا به منظور تأیید نظر خود و ابهری استناد می کند.
در رساله قطب علاوه بر این دو نظر، دو نظر دیگر نیز در باب مـاهیت تـصدیق مـورد بحث قرار گرفته است (تفسیرهای دوم و سوم در رساله قطب) که از اهـمیت چـندانی برخوردار نیست. از این دو نظر اخیر، نظر نخست نظر امام فخر است که بر طبق آن تصدیق امری مرکب شمرده می شود. در مـورد هـمین نـظر است که حکیم سبزواری در منظومه خود می گوید: «و من یرکّبه فـیرکب الشتت» و به هرحال این نظر پیروان چندانی نداشته است. نظر سوم که به صاحب مطالع منسوب است حتی از نظر امـام فـخر نـیز ناشناخته تر است و قطب الدین رازی که در رساله خود از آن به عنوان مستقلی یـاد کـرده است ، درباره آن می گوید: شاید منظور گوینده آن همان نظر امام فخر باشد.
الف)- تأیید آنچه که تحقیق یا اختیار کرده است و برای اثبات درستی آن به کلام پیشینیان چون فارابی و ابن سینا و بهمنیار استناد می کند؛ ب)- نقد بر آن عبارات یا دفع نقد از آنها و برای این منظور کلام متأخرین نزدیک به عصر خود را مانند دوانی و باغنوی و داماد ذکر می کند. او به اسامی همه متأخرین تصریح نمی کند؛ مثلاً از دوانی به «بعض المحققین»، از باغنوی به «بعض الأذهان» و «بعض الفضلاء»، از داماد به «بعض الأفاضل» تعبیر می کند و....
مهدی شریعتی بر کتاب مقدمه نوشته و تحقیق آن را به عهده داشته است.
کتاب با مقدمه مفصل محقق اثر آغاز شده که قریب به هشتاد صفحه از کتاب را در بر گرفته است. پس از آن زاهد هروی در شرح کتاب با استفاده از شیوه رایج «قوله...» مطالبی را که نیاز به بحث و توضیح داشته، شرح کرده است. وی عبارت مورد شرح را اگر کوتاه بوده، کامل آورده و در غیر این صورت به بخشی از عبارت با «إلخ» اشاره کرده است. هروی مباحث دشوار را در 144 شماره شرح کرده است.
قطب الدین رازی در رساله تصور و تصدیق خویش پس از بحث مختصری در باب تصور به بحث در باب ماهیت تصدیق می پردازد و در باب تصدیق چهار نظر یا «تفسیر» را مطرح می کند. نظر چهارمی که در این رساله مطرح شده اسـت نـظر ابهری، ابن سینا و خود قطب رازی است. مطابق این تفسیر، تصدیق عبارت از راست دانستن یا اذعان به معنای قضیه است. ابن سینا در کتاب های «الموجز الکبیر» و «الشفاء» و ابهری در کتاب «تنزیل الأفکار» این نـظر را پذیـرفته اند. چنین به نظر می رسد که قطب الدین رازی رساله تصور و تصدیق (معروف به الرسالة المعمولة) خود را در اصل به منظور دفاع از همین نظر و به منظور تبیین و توجیه آن در برابر انتقادات خواجه نصیرالدین طوسی تدوین کرده است. از ویـژگی های ایـن رسـاله این است که قطب الدیـن رازی مـکرر بـه گفته های ابن سینا به منظور تأیید نظر خود و ابهری استناد می کند.
در رساله قطب علاوه بر این دو نظر، دو نظر دیگر نیز در باب مـاهیت تـصدیق مـورد بحث قرار گرفته است (تفسیرهای دوم و سوم در رساله قطب) که از اهـمیت چـندانی برخوردار نیست. از این دو نظر اخیر، نظر نخست نظر امام فخر است که بر طبق آن تصدیق امری مرکب شمرده می شود. در مـورد هـمین نـظر است که حکیم سبزواری در منظومه خود می گوید: «و من یرکّبه فـیرکب الشتت» و به هرحال این نظر پیروان چندانی نداشته است. نظر سوم که به صاحب مطالع منسوب است حتی از نظر امـام فـخر نـیز ناشناخته تر است و قطب الدین رازی که در رساله خود از آن به عنوان مستقلی یـاد کـرده است ، درباره آن می گوید: شاید منظور گوینده آن همان نظر امام فخر باشد.
الف)- تأیید آنچه که تحقیق یا اختیار کرده است و برای اثبات درستی آن به کلام پیشینیان چون فارابی و ابن سینا و بهمنیار استناد می کند؛ ب)- نقد بر آن عبارات یا دفع نقد از آنها و برای این منظور کلام متأخرین نزدیک به عصر خود را مانند دوانی و باغنوی و داماد ذکر می کند. او به اسامی همه متأخرین تصریح نمی کند؛ مثلاً از دوانی به «بعض المحققین»، از باغنوی به «بعض الأذهان» و «بعض الفضلاء»، از داماد به «بعض الأفاضل» تعبیر می کند و....