[ویکی نور] «شرح الأساس الکبیر»، یا «شفاء صدور الناس بشرح الأساس»؛ از جمله شروحی است که بر کتاب «الأساس» امام قاسم بن محمد بن علی، توسط احمد بن محمد بن صلاح شرفی، نگاشته شده است.
از آن جا که «الأساس» کتابی کلاسیک به شمار می رود که فهم آن برای افراد مبتدی آسان نمی باشد، عالمان بسیاری نسبت به شرح و توضیح عبارات دقیق آن اقدام نمودند. البته شرح ابن شرفی بر «الاساس» تا آن جا که شرح الفاظ و معانی لغوی و اصطلاحی کتاب است، با دیگر شروحی که بر این کتاب نگاشته شده، تفاوت چندانی ندارد. وی نیز مانند سایر شرّاح پس از بیان معنای آیات قرآنی و احادیث نبوی به بیان مقصود مؤلف می پردازد، با این تفاوت که وی پس از شرح و توضیح اندیشۀ مؤلف، «الاساس» افکار و اندیشه های موافق و مخالف دیدگاه او را نیز مطرح کرده، سپس به نقض و ابطال نظریۀ مخالف با استناد به آیات قرآنی و احادیث نبوی می پردازد. وی علاوه بر آیات و احادیث، دیدگاه خود را با آراء ائمۀ اهل بیت؛ یعنی امام علی(ع) و حسنین(ع) و زین العابدین علی بن الحسین و امام باقر و امام صادق علیهم السلام، سپس قاسم و هادی و قاسم بن محمد از ائمه زیدیه تقویت می نماید. آن چه در این شرح قابل توجه می نماید، استشهاد شارح به اقوال امام باقر و امام صادق علیهما السلام و عدم استشهاد به اقوال زید بن علی بن الحسین(ع) است، در حالی که از دیدگاه زیدیه و بنابر قواعد و اصول مورد قبول ایشان امام باقر و امام صادق(ع)؛ چون قیام و حرکتی علیه حکّام جائر زمان خویش نداشتند، امام محسوب نمی شوند.
یکی از ویژگی های این شرح، طرح آراء و دیدگاه های مخالف دیدگاه زیدیه؛ همچون دیدگاه معتزله، اشاعره و حنابله است که شارح پس از نقل دیدگاه آنها به همان نحو که در آثار ایشان مندرج است، به نقض و ابطال آنها می پردازد.
دیگر ویژگی این شرح آنست که شارح در نقض و ابطال دیدگاه خصم، علاوه بر استشهاد به آیات قرآنی و احادیث شریف نبوی، به آراء ائمه اهل بیت و از جمله امام باقر و امام صادق علیهما السلام نیز استشهاد می کند و حال آن که از دیدگاه زیدیه، این دو شخصیت بزرگوار به جهت عدم خروج و قیام، امام محسوب نمی شوند. این نکته ظاهرا نشانگر تأثیر تفکر شیعی اصیل در اندیشۀ زیدیه است.
با وجود ویژگی های فوق، شرح شرفی مملو از حشو و تکرار و اطناب است تا جایی که در سرتاسر شرح شاهد آنیم که موضوع واحدی را در بیش از یک فصل مورد شرح و تفصیل قرار داده و باعث ضخامت حجم کتاب گشته است.
از آن جا که «الأساس» کتابی کلاسیک به شمار می رود که فهم آن برای افراد مبتدی آسان نمی باشد، عالمان بسیاری نسبت به شرح و توضیح عبارات دقیق آن اقدام نمودند. البته شرح ابن شرفی بر «الاساس» تا آن جا که شرح الفاظ و معانی لغوی و اصطلاحی کتاب است، با دیگر شروحی که بر این کتاب نگاشته شده، تفاوت چندانی ندارد. وی نیز مانند سایر شرّاح پس از بیان معنای آیات قرآنی و احادیث نبوی به بیان مقصود مؤلف می پردازد، با این تفاوت که وی پس از شرح و توضیح اندیشۀ مؤلف، «الاساس» افکار و اندیشه های موافق و مخالف دیدگاه او را نیز مطرح کرده، سپس به نقض و ابطال نظریۀ مخالف با استناد به آیات قرآنی و احادیث نبوی می پردازد. وی علاوه بر آیات و احادیث، دیدگاه خود را با آراء ائمۀ اهل بیت؛ یعنی امام علی(ع) و حسنین(ع) و زین العابدین علی بن الحسین و امام باقر و امام صادق علیهم السلام، سپس قاسم و هادی و قاسم بن محمد از ائمه زیدیه تقویت می نماید. آن چه در این شرح قابل توجه می نماید، استشهاد شارح به اقوال امام باقر و امام صادق علیهما السلام و عدم استشهاد به اقوال زید بن علی بن الحسین(ع) است، در حالی که از دیدگاه زیدیه و بنابر قواعد و اصول مورد قبول ایشان امام باقر و امام صادق(ع)؛ چون قیام و حرکتی علیه حکّام جائر زمان خویش نداشتند، امام محسوب نمی شوند.
یکی از ویژگی های این شرح، طرح آراء و دیدگاه های مخالف دیدگاه زیدیه؛ همچون دیدگاه معتزله، اشاعره و حنابله است که شارح پس از نقل دیدگاه آنها به همان نحو که در آثار ایشان مندرج است، به نقض و ابطال آنها می پردازد.
دیگر ویژگی این شرح آنست که شارح در نقض و ابطال دیدگاه خصم، علاوه بر استشهاد به آیات قرآنی و احادیث شریف نبوی، به آراء ائمه اهل بیت و از جمله امام باقر و امام صادق علیهما السلام نیز استشهاد می کند و حال آن که از دیدگاه زیدیه، این دو شخصیت بزرگوار به جهت عدم خروج و قیام، امام محسوب نمی شوند. این نکته ظاهرا نشانگر تأثیر تفکر شیعی اصیل در اندیشۀ زیدیه است.
با وجود ویژگی های فوق، شرح شرفی مملو از حشو و تکرار و اطناب است تا جایی که در سرتاسر شرح شاهد آنیم که موضوع واحدی را در بیش از یک فصل مورد شرح و تفصیل قرار داده و باعث ضخامت حجم کتاب گشته است.
wikinoor: شرح_الأساس_الکبیر