شرباشرن

لغت نامه دهخدا

شرباشرن. [ ش َ ش َ رَ ] ( ترکی ، اِ مرکب ) آغازکننده شر. مباشر شر. که شر انگیزد. که تواند شر آغازد. || مقدمةالجیش و هر اول فوج که اول بر مخالف آویزد و جنگ اندازد و این لفظ ترکی است. ( آنندراج ) ( بهار عجم ). پیش جنگ. ( فرهنگ نظام ) :
آغاز ملاقات بتان کن به هوس
شرباشرن مصاحبت حرص و هواست.
سعید اشرف.
از پی جنگ چو چشمش صف مژگان بندد
فتنه شرباشرن و فوج نگاهش طرح است.
میر صیدی.

فرهنگ فارسی

آغاز کننده شر مباشر شر که شر انگیزد .

پیشنهاد کاربران

بپرس