شرایط
/SarAyet/
مترادف شرایط: اسباب، شروط
برابر پارسی: چگونگی، پیمان
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع شریطه پیمانها قرارها قراردادها . توضیح در تداول فارسی جمع شرط گیرند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
صلاحیت، صفت، شرط، قید، وضعیت، توصیف، شرایط
دوره، شرط، لفظ، مهلت، مدت، هنگام، اصطلاح، شرایط، نیمسال، جمله، روابط، میعاد، دوره انتصاب، ثلث تحصیلی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
شرایط: مجموعه ای از وضعیت ها
گاهی می توان بجای شرایط از واژه ی [زمینه یا زمینه ها] بهره گرفت:
این دستگاه در شرایط سخت هم کار می کند.
این دستگاه در زمینه ی سخت هم کار می کند.
این دستگاه در شرایط سخت هم کار می کند.
این دستگاه در زمینه ی سخت هم کار می کند.
یکی از کسان ، به جایِ واژه " شرایط " واژه یِ " بوتار" را پیش نهاد کرده بود؛ وی این واژه را از آنرو پیشنهاد کرده بود که از بُن گذشته یِ فعل " بودن" به همراه پسوند " - ار"، واژه ای را بیافریند ولی از آنجا که با واژه یِ " بو. دار" همسان می شود، آنگاه با کژپسندیِ خود، آمده "بودن" را به ریختِ " بوتن" درآورده، سپس بُن گذشته را با پسوند " - آر" همراه ساخته و واژه یِ " بوتار" را ساخته است.
... [مشاهده متن کامل]
این درحالیست که شما نمی توانید با بازی آوایی در نشانه مصدری " تَن/دَن" ، واژه سازی کنید. تازه، بکارگیریِ خودِ واژه " بودار" بسیار شایسته تر از واژه ای همچون " بوتار" است؛ چراکه همآوایی در بسیاری از واژگان رُخ میدهد و افزون بر آن، " بودار= بو. دار" صفت است و " بود. ار" نام.
ولی برای اینکه ما از این همآوایی پیش گیری کنیم، راه چاره این است که " بودن" را به ریختِ بُن کُنونی مصدری کنیم و سپس بُن گذشته یِ آن را با پسوند " - آر" همراه سازیم. ساختارِ دستوریِ زبانِ پارسی چنین هِلانِشی ( =اجازه ای ) را به ما میدهد.
پس داریم :
" بودَن:budan" را به ریختِ " بُوَدَن، بُویدن، بَوَدَن، بَویدن" درمی آوریم و سپس بُن گذشته " بُوَد ، بُوید، بَوَد، بَوید" را بیرون می کشیم و سرانجام، یکی از واژگانِ " بُوَدار، بُویدار، بَوَدار، بَویدار" را به جای " شرایط، موقعیت، واقعیت امر" برمی گزینیم.
از میانِ این چهار واژه، هر واژه ای که برگزیده شود، آن برابر با " Sachverhalt " در زبانِ آلمانی خواهد بود. ( در این باره به زیرواژه " بوده" یا " بودک" در همین تارنما بروید و پیام من را بخوانید و سپس آن را با واژه یِ " Sachverhalt" همسنجی کنید. )

... [مشاهده متن کامل]
این درحالیست که شما نمی توانید با بازی آوایی در نشانه مصدری " تَن/دَن" ، واژه سازی کنید. تازه، بکارگیریِ خودِ واژه " بودار" بسیار شایسته تر از واژه ای همچون " بوتار" است؛ چراکه همآوایی در بسیاری از واژگان رُخ میدهد و افزون بر آن، " بودار= بو. دار" صفت است و " بود. ار" نام.
ولی برای اینکه ما از این همآوایی پیش گیری کنیم، راه چاره این است که " بودن" را به ریختِ بُن کُنونی مصدری کنیم و سپس بُن گذشته یِ آن را با پسوند " - آر" همراه سازیم. ساختارِ دستوریِ زبانِ پارسی چنین هِلانِشی ( =اجازه ای ) را به ما میدهد.
پس داریم :
" بودَن:budan" را به ریختِ " بُوَدَن، بُویدن، بَوَدَن، بَویدن" درمی آوریم و سپس بُن گذشته " بُوَد ، بُوید، بَوَد، بَوید" را بیرون می کشیم و سرانجام، یکی از واژگانِ " بُوَدار، بُویدار، بَوَدار، بَویدار" را به جای " شرایط، موقعیت، واقعیت امر" برمی گزینیم.
از میانِ این چهار واژه، هر واژه ای که برگزیده شود، آن برابر با " Sachverhalt " در زبانِ آلمانی خواهد بود. ( در این باره به زیرواژه " بوده" یا " بودک" در همین تارنما بروید و پیام من را بخوانید و سپس آن را با واژه یِ " Sachverhalt" همسنجی کنید. )

شرایط اقتصادی شما از ما جلو تر هست
مرج ها به دست می دهد: به اقتًضای شرایط.
مرج:شرط.
مرج بندی:شرط بندی.
مرج:شرط.
مرج بندی:شرط بندی.
جان مایه، بن مایه، مایه
سلیم
شرایط: چگونگی ها، پیمان ها
شرایط: چگونگی ها، پیمان ها
در لکی
پاوِریز، پاوێرێیز:حال و هوا، حالت، شرایط
پاوِریز، پاوێرێیز:حال و هوا، حالت، شرایط
شرایط: اوضاع و احوال
زمینه ، وضعیت
شَرایِط:
١. پیشنیازها، پیمان، سامه
٢. روال، کاروبار، روالِ زندگی؛ زمان، روزگار، دوره، زمانه؛ همەچیز
١. پیشنیازها، پیمان، سامه
٢. روال، کاروبار، روالِ زندگی؛ زمان، روزگار، دوره، زمانه؛ همەچیز
روز و روزگار ( در برخی باره ها چون نمونه ی زیر )
�سازش های مینِسک� برای گره گشایی ( حل و فصل ) روز و روزگار ( شرایط ) در خاور ( شرق ) اوکراین در سال ۲۰۱۵ دستینه شدند ( به امضا رسیدند ) . . .
�سازش های مینِسک� برای گره گشایی ( حل و فصل ) روز و روزگار ( شرایط ) در خاور ( شرق ) اوکراین در سال ۲۰۱۵ دستینه شدند ( به امضا رسیدند ) . . .
بدون در نگر گرفتن اینکه شرط فارسی باشد یا نه برا ان واژه زیر را می پسندم
شرط = چال =راه ناهموار و با اما و اگر = چیزی که در آن چه و اما و اگر داشته باشد برگرفته از چ الودن = چالودن که در چیستان = چ ایست ان / چگونه = چ گونه ( گونه ای مشروط ) / چیز = چ ایز ( ایست یا هست ) واجدی که سوال برانگیز و مشروط است / چندان = چ اندان ( اندازه ای مشروط و سوال برانگیز که در چند به چم چ اند = اندازه مشر وط یا مشخص بکار میرود )
... [مشاهده متن کامل]
پس چ به چم مشروط و سوالی می باشد
شرط کن = چال کن ( چاله = راهی که هموار نیست و اما اگر دارد )
چالش = انجام کاری با اما و اگر و دردسر
چکنان = شرایط
مشروط سازی = چهالیز = چالیز
مشروط شدن = چالود شدن = چه آلود = الوده به شرط شدن
فیزیک را چالود ( مشروط ) شدم
با چکنان ( شرایط ) زیادی از من خواستدند که . . .
شرط پذیرش . . . چال پذیرش
شرط = چال =راه ناهموار و با اما و اگر = چیزی که در آن چه و اما و اگر داشته باشد برگرفته از چ الودن = چالودن که در چیستان = چ ایست ان / چگونه = چ گونه ( گونه ای مشروط ) / چیز = چ ایز ( ایست یا هست ) واجدی که سوال برانگیز و مشروط است / چندان = چ اندان ( اندازه ای مشروط و سوال برانگیز که در چند به چم چ اند = اندازه مشر وط یا مشخص بکار میرود )
... [مشاهده متن کامل]
پس چ به چم مشروط و سوالی می باشد
شرط کن = چال کن ( چاله = راهی که هموار نیست و اما اگر دارد )
چالش = انجام کاری با اما و اگر و دردسر
چکنان = شرایط
مشروط سازی = چهالیز = چالیز
مشروط شدن = چالود شدن = چه آلود = الوده به شرط شدن
فیزیک را چالود ( مشروط ) شدم
با چکنان ( شرایط ) زیادی از من خواستدند که . . .
شرط پذیرش . . . چال پذیرش
در این شرایط: در این زمینه
در این شرایط: در این زمینه ها
در این شرایط: در این زمینه ها
اوضاع، دوران، دوره، ایام، زمانه، وضعیت
واژه پیرامن ها برای واژه ( شرایط محیطی ) تازی درخورد است
پیرامونه ها
مانند شرایط محیطی: پیرامونه ها
شرایط کاری: پیرامونه های کاری
یا پیرامگر های کاری
مانند شرایط محیطی: پیرامونه ها
شرایط کاری: پیرامونه های کاری
یا پیرامگر های کاری
چند و چون
نمونه:
. . . بورژوازی برای طبقه فرمانروا بودن در همبود ( جامعه ) و گرانبار نمودن چند و چون ( شرایط ) خویش به عنوان قانونی برتر بر فراز همبود، دیگر هیچ شایستگی ندارد.
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/06/blog - post_88. html
نمونه:
. . . بورژوازی برای طبقه فرمانروا بودن در همبود ( جامعه ) و گرانبار نمودن چند و چون ( شرایط ) خویش به عنوان قانونی برتر بر فراز همبود، دیگر هیچ شایستگی ندارد.
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/06/blog - post_88. html
در زبان آلمانی برای واژگان ( وضعیت، شرایط، چگونگی ) ، واژه Umstand را بکار می برند و انگلیسی زبانها واژه circumstance.
Um در زبان آلمانی پیشوندی به معنای ( حول، پیرامون ) می باشد که برابر آن در پارسی ( پَر، پیر، پیرا ) می باشد، همچنین در زبان انگلیسی واژه cir. cum. stance را داریم که تکواژ cir در واژگانی همچون circle به معنی ( پَرهون یا دایره ) دیده می شود و باید درنظر داشت که پیشوند ( cir ) همان ( پَر یا پیرا ) در پارسی است.
... [مشاهده متن کامل]
stand در آلمانی یا stance در انگلیسی نیز به روشنی با واژه ایستادن و ایستاندن , هستن و هشتن در پارسی هم بُن و ریشه است. بنابراین واژگانی که از دلِ این فروکاهی بیرون می آیند، چنین هستند:
1 - پَرنهش یا پیرانهش:وضعیت، شرایط، چگونگی ) و از آن می توان کارواژه ( پَرنهادن ) یا واژه دیگری همچون ( پَرنهشتن ) را بکار گرفت.
2 - پَرایستایش و واژگانی همچون پَرایستادن و. . .
با توجه به این فروکاهی، واژگان درخورتری نیز می توان یافت ولی آنچه روشن است می بایست پیشوند ( پَر یا پیرا ) در این واژگان بکار آید.
Um در زبان آلمانی پیشوندی به معنای ( حول، پیرامون ) می باشد که برابر آن در پارسی ( پَر، پیر، پیرا ) می باشد، همچنین در زبان انگلیسی واژه cir. cum. stance را داریم که تکواژ cir در واژگانی همچون circle به معنی ( پَرهون یا دایره ) دیده می شود و باید درنظر داشت که پیشوند ( cir ) همان ( پَر یا پیرا ) در پارسی است.
... [مشاهده متن کامل]
stand در آلمانی یا stance در انگلیسی نیز به روشنی با واژه ایستادن و ایستاندن , هستن و هشتن در پارسی هم بُن و ریشه است. بنابراین واژگانی که از دلِ این فروکاهی بیرون می آیند، چنین هستند:
1 - پَرنهش یا پیرانهش:وضعیت، شرایط، چگونگی ) و از آن می توان کارواژه ( پَرنهادن ) یا واژه دیگری همچون ( پَرنهشتن ) را بکار گرفت.
2 - پَرایستایش و واژگانی همچون پَرایستادن و. . .
با توجه به این فروکاهی، واژگان درخورتری نیز می توان یافت ولی آنچه روشن است می بایست پیشوند ( پَر یا پیرا ) در این واژگان بکار آید.
سامه گان، سامِگان ( جمعِ سامه ی پارسی به معنیِ عهد، پیمان، شرط )
این واژه ی �شرایط� عربی نیست و در فرهنگ واژگان سانسکریت که خواهر زبان پارسی است به معنای condition آمده است!
سامه ها
این واژه ریشه آریایی دارد:
واژه آریایی شرایت که عرب آنرا شرایط مینویسد در اصل به معنای نشانه گذاری است که در سنسکریت به شکل शरव्यता zaravyatA و به معنای condition آمده است. بدینسان آشکار میشود که شرایط حالت جمع از واژه شرط نیست بلکه شرط در اصل شرت و به معنای اطمینان است.
واژه آریایی شرایت که عرب آنرا شرایط مینویسد در اصل به معنای نشانه گذاری است که در سنسکریت به شکل शरव्यता zaravyatA و به معنای condition آمده است. بدینسان آشکار میشود که شرایط حالت جمع از واژه شرط نیست بلکه شرط در اصل شرت و به معنای اطمینان است.
در پارسی " سامه ها" برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو
وضع
قیود
وضعیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)