شران

لغت نامه دهخدا

شران. [ ش ُ / ش ِرْ را ] ( نف ) پیاپی ریزنده و روان. ( برهان ) ( آنندراج ). روان و پیاپی ریزنده. ( ناظم الاطباء ).
- باران شران ؛ به اعتبار پیاپی ریختن و به این معنی به کسر «ش » هم آمده است و عربان ثجاج گویند. ( برهان ) ( آنندراج ).بارانی که پیاپی ریزد. ( ناظم الاطباء ).

شران. [ ش َرْ را ] ( ع اِ ) جانوری است که به پشه ماند. شرانة، یکی آن ، یا آن مگس ریزه است که در شبانگاه پدید آید. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) بدی و ایذا و اذیت و آزار. ( ناظم الاطباء ).

شران. [ ش ِرْ را ] ( اِخ ) شهر مهم ساتراپی مزپتامی ( بین النهرین امروزی ) و امروز معروف به حران است که بواسطه عبور حضرت ابراهیم و شکست کراسوس معروف شده.

فرهنگ فارسی

شریدن
۱ - ( صفت ) پیاپی ریزان و روان . ۲ - باران .
جانوری است که به پشه ماند شرانه یکی آن یا آن مگس ریزه است که در شبانگاه پدید آید .

فرهنگ معین

(شُ رّ ) (ص فا. حامص . ) ۱ - پیاپی ریزان و روان . ۲ - باران .

فرهنگ عمید

شرنده، در حال شریدن، ویژگی آبی که پیاپی فروریزد و روان باشد.

دانشنامه عمومی

شران ( به عربی: شران ) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در Afrin District واقع شده است. [ ۱]
شران ۲٬۵۹۶ نفر جمعیت دارد.
عکس شرانعکس شران
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس