شراد

لغت نامه دهخدا

شراد. [ ش ِ / ش ُ ]( ع مص ) شرود. رمیدن. ( منتهی الارب ). رمیدن ستور. ( یادداشت مؤلف ). رمیدن و ترسیده شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

شرود رمیدن رمیدن ستور

پیشنهاد کاربران

بپرس