دردی ناک. [ دُ ] ( ص مرکب ) پر از رسوب و پردرد. دردآلود. ( ناظم الاطباء ) . با دردی : آبی دردی ناک ، شرابی دردی ناک : اعکار؛ دردی ناک نمودن شراب و دوشاب و روغن و مانند آنرا. ( از منتهی الارب ) . عکر؛ دردی ناک از شراب و روغن و جز آن. عکل ؛ دردی ناک شدن چراغدان. ( از منتهی الارب ) .