شذو
لغت نامه دهخدا
شذو. [ ش َذْوْ ] ( ع مص ) اذیت دادن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مشک اندود کردن. ( از منتهی الارب ). خود را با مشک خوشبوی کردن. ( از اقرب الموارد ). || دانستن خبر را پس فهمانیدن آن را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید