شدیداللحن

/Sadidollahn/

برابر پارسی: درشتگوی، زننده

معنی انگلیسی:
abrupt, rude or abrupt, roughspoken

فرهنگ فارسی

۱- با لحن تند زننده : اعلامیه شدید الحنی صادر کرد . ۲- درشتگوی : مردی شدید الحن است .

فرهنگ معین

(شَ دُ لْ لَ ) [ ع . ] (ص مر. ) با لحن تند، زننده (فره ). ۲ - درشت گوی (فره ).

فرهنگ عمید

۱. دارای لحن تند و زننده.
۲. درشت گوی.

فارسی به عربی

شدید اللهجة

پیشنهاد کاربران

سنگین، سخت، گزنده، تندوتیز، . . .
اعتراض شدیداللحن= پرخاش سنگین، واکنش سخت، واکنش سنگین، پرخاش تندوتیز، واکنش گزنده و. . .
گویانه
برابر پارسی واژه ( شدید اللحن ) ، واژه ( فَرسخت گویانه ) می شود.
برای نمونه: x شدید اللحن پاسخ y را داد = x فَرسخت گویانه پاسخ y را داد.
Blistering

بپرس