شدیاریدن. [ ش ُ دَ ] ( مص ) مصدر شدیار باشد که به معنی جفت گاو راندن و زمین را شکافتن و مستعد ساختن است بجهت زراعت کردن. ( برهان ). جفت راندن در زمین. ( شرفنامه منیری ). شیاریدن. شخم زدن.