شدف
لغت نامه دهخدا
شدف. [ ش َ دِ ] ( ع ص ) درازبالای بزرگ. ( منتهی الارب ). || سبک و شتاب جهنده. ( منتهی الارب ).
شدف. [ ش َ ] ( ع مص ) پاره پاره کردن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
شدف. [ ش َ دَ ] ( ع مص ) شاد شدن اسب. ( از اقرب الموارد ).
شدف. [ ش ُ دُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شدفاء. رجوع به شدفاء شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید