شخصا

/Saxsan/

برابر پارسی: خود، خویشتن، به تنهایی | ( شخصاً ) خودم

معنی انگلیسی:
bodily, personally

لغت نامه دهخدا

( شخصاً ) شخصاً. [ ش َ صَن ] ( ع ق ) عیناً. نفساً. بنفسه. بشخصه. بعینه.به تن خویش.

فرهنگ فارسی

بشخصه بنفسه خودش : بشخصه در مجلس حاضر شد .

فرهنگ عمید

خودش، خود شخص.

پیشنهاد کاربران

بشخصه
شخصا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
به تنهایی ( دری )
یانسون yānsun ( اوستایی با پسوند پهلوی اون ) .
شخصا:خاوندی برگرفته از ( ذ. بهروز ) ٬ به خودی خود٬ تَنیها ( فرهنگ پهلوی )
خود
نمونه:
�روزنامه تایمز� روز یکشنبه گزارش داد که خودِ �شاهزاده چارلز بریتانیا� در سال ۲۰۱۳ کمکی یک میلیون پوندی از خانواده ی �اُسامه بن لادن� به بنگاه نیکوکاری خود دریافت نموده است.
بجای:
...
[مشاهده متن کامل]

�روزنامه تایمز� روز یکشنبه گزارش داد که �شاهزاده چارلز بریتانیا� در سال ۲۰۱۳ شخصا کمکی یک میلیون پوندی از خانواده ی �اُسامه بن لادن� به بنگاه نیکوکاری خود دریافت نموده است.

in person
۱ ) با حضور شخصی
۲ ) شخصا

بپرس