شخز. [ ش َ ] ( ع مص ) بی آرامی و بی آرام کردن. ( منتهی الارب ). مضطرب شدن. ( از اقرب الموارد ). || در مشقت و رنج انداختن. ( منتهی الارب ). || دشوار شدن امر بر کسی. ( از اقرب الموارد ). || کسی را به نیزه زدن. || کور کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || برآغالانیدن قوم را بر فساد و نزاع. ( منتهی الارب ). تحریک کردن. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
بی آرامی و بی آرام کردن یا در مشقت و رنج انداختن .