شخب

لغت نامه دهخدا

شخب. [ ش َ / ش ُ ] ( ع اِ ) آنچه به یک کشیدن پستان فرود آید از شیر وقت دوشیدن. ( منتهی الارب ). آنچه از شیر هنگام دوشیدن چون ریسمانی بلند ماند و این کلمه فُعل به معنی مفعول باشد چون خبز و قوت. ( از اساس البلاغه ). || در مثل است : شخب فی الاناء و شخب فی الارض ؛ یعنی خطا میکند و گاهی صواب. ( منتهی الارب ).

شخب. [ ش َ ] ( ع اِ ) خون. ( منتهی الارب ).

شخب. [ ش َ ] ( ع مص ) دوشیدن شیر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || جاری شدن شیر و جز آن. ( از اقرب الموارد ). رفتن شیر از پستان. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || بریدن شاهرگ و جاری شدن خون از آن. ( از اقرب الموارد ). رفتن خون از جراحت. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ).

فرهنگ فارسی

دوشیدن شیر یا بریدن شاهرگ و جاری شدن خون از آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس