شحو. [ ش َح ْوْ ] ( ع مص ) باز کردن دهان. ( از منتهی الارب ). دهن واکردن. ( تاج المصادر بیهقی ). باز شدن دهان. ( از منتهی الارب ). دهن واشدن. ( مصادر زوزنی ).شحو. [ ش ح ْوْ ] ( ع اِ ) جوف. درون :انا واسع الشحو؛ من فراخ کامم. ( از اقرب الموارد ).