شحنه کش

لغت نامه دهخدا

شحنه کش. [ ش ِ ن َ / ن ِ ک ُ ] ( نف مرکب ) کشنده شحنه. || به مجاز تأدیب کننده شحنه :
گر تو را تیغ حکم در مشت است
شحنه کش باش دزد خود کشته ست.
اوحدی.
|| ( ن مف مرکب ) کشته شحنه. مقتول شحنه.

فرهنگ فارسی

کشنده شحنه یا بمجاز تادیب کننده شحنه

پیشنهاد کاربران

شحنه ؛ دارای شأن و شخصیت بالا مرتبط با کلمه ی مَشحون با اصطلاح رایج مشحون رحمت الهی با تعریف انطباقی از طریق ریشه و مصدر این کلمه به معنی نحشه شدن یا نعشه شدن و به عیش رسیدن با تعریف موازی از طریق دیگر کلمات به معنی آکنده و سرشار و لبالب و لبریز و مالامال و مملو شدن و مشبع و اشباع شدن.
...
[مشاهده متن کامل]

با توجه به مدل و حکمت نگارگری حرف ( ح ) و استفاده شدن این حرف با این نگارش در این کلمه به معنی صفتی ظاهری و قابل رویت برای انسان هایی که دارای همت و شأن و شخصیت بالا و شکسته نفسی بالا در رفتار هستند و ادعای شاهی ندارند و در کارها ورود می کنند ولی مرامشان مرام شاهانه است.
حافظ اگر قدم زنی، در رَهِ خاندان به صِدق
بدرقهٔ رَهَت شود، همَّتِ شَحنِهٔ نجف