شحب

لغت نامه دهخدا

شحب. [ ش َ ] ( ع مص ) رندیدن زمین را به بیل. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

ضَوءٌ مِن النَّارِ والظَّلْمَاءُ عَاکِفَةٌ/و ظُلمةٌمِن غُبارٍ فِی ضُحیً شَحِبِ=روشنایی آتش شب را مانند روز، روشن کرده وتاریکیِ غبار چاشتگاه را تیره و دگرگون و همانند شب سیاه و ظلمانی ساخته است.

بپرس