شجیر

لغت نامه دهخدا

شجیر. [ ش َ ] ( ع ص ) غریب و بیگانه از مردم و اشتر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || دوست. ( از اقرب الموارد ). یار. ( منتهی الارب ). ج ، شُجَراء. || هیچکاره. ( منتهی الارب ). چیز ردی. مقابل جید. ( شرح قاموس ). || رودبار بسیاردرخت. ( منتهی الارب ). مکان شجیر؛ جای پردرخت. ( از اقرب الموارد ). زمین درختناک. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) شمشیر. ( منتهی الارب ).سیف. ( اقرب الموارد ). || تیر قداح بیگانه برآورده ای که از آن چوب نباشد. ( منتهی الارب ). تیر قداح که میان آنها بیگانه باشد. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس