شجه

لغت نامه دهخدا

( شجة ) شجة. [ ش َج ْ ج َ ] ( ع اِمص ) سرشکستگی. ج ، شجاج. ( منتهی الارب ). جراحت مخصوص سر و گاه برای اعضاء دیگر بدن استعاره شود. ج ، شجاج. و شجاج دارای ده مرحله است و مذکور در ذیل ماده «د م غ ». ( از اقرب الموارد ). شکستگی سر. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

شجة. [ ش َج ْ ج َ ] ( اِخ ) ( الَ... ) نام وادیی است در یمن در منازل طی و سپس قبیله همدان در آن فرود آمدند. ( از معجم ما استعجم ج 3 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جراحت سر جمع : شجاج .

فرهنگ معین

(شَ جَّ ) [ ع . شجة ] (اِ. ) جراحت سر، ج . شجاج .

پیشنهاد کاربران

جراحت مخصوص در سر:
در بخش صداع از کتاب شرح الاسباب و العلامات جناب نفیس بن عوض کرمانی می گوید: هر المی که در اعضای سر حاصل شود خواه از سوءمزاج باشد، و خواه از تفرق اتصال، اعم از ینکه قرحه باشد یا از سقطه یا از ضربه یا از �شجّه�، همه را صداع می گویند، و صریح کلام قوم بر آن شاهد است.

بپرس