شجه
لغت نامه دهخدا
شجة. [ ش َج ْ ج َ ] ( اِخ ) ( الَ... ) نام وادیی است در یمن در منازل طی و سپس قبیله همدان در آن فرود آمدند. ( از معجم ما استعجم ج 3 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
جراحت مخصوص در سر:
در بخش صداع از کتاب شرح الاسباب و العلامات جناب نفیس بن عوض کرمانی می گوید: هر المی که در اعضای سر حاصل شود خواه از سوءمزاج باشد، و خواه از تفرق اتصال، اعم از ینکه قرحه باشد یا از سقطه یا از ضربه یا از �شجّه�، همه را صداع می گویند، و صریح کلام قوم بر آن شاهد است.
در بخش صداع از کتاب شرح الاسباب و العلامات جناب نفیس بن عوض کرمانی می گوید: هر المی که در اعضای سر حاصل شود خواه از سوءمزاج باشد، و خواه از تفرق اتصال، اعم از ینکه قرحه باشد یا از سقطه یا از ضربه یا از �شجّه�، همه را صداع می گویند، و صریح کلام قوم بر آن شاهد است.