شجانیده

لغت نامه دهخدا

شجانیده. [ ش َ دَ / دِ ] ( ن مف ) اسم مفعول از مصدر شجانیدن. کسی و چیزی را گویند که بسبب سرمای سخت از جای خود و از حال خود گشته باشد. ( برهان ).

فرهنگ معین

(شَ دَ یا دِ ) (ص مف . ) ۱ - سرما داده . ۲ - سرما خورده .

فرهنگ عمید

ویژگی کسی یا چیزی که به سبب سرما از حال رفته باشد، سرماخورده، سرمازده.

پیشنهاد کاربران

بپرس