شتک

/Satak/

لغت نامه دهخدا

شتک. [ ش َ ت َ ] ( اِ ) در تداول خانگی ، ترشح. ترشح آب ، خاصه آب ناپاک. پاشیده شدن ذرات آب. رشاشه. ( یادداشت مؤلف ). پریدن ذرات ریز آب روی بدن یا لباس کسی. معمولاً زنان وسواسی از «شتک » بسیار پرهیز میکنند و هرگاه کسی به سهو به آنان شتک کند یا آبی از جایی بدیشان ترشح کند، سر و تن و لباس خود را آب میکشند. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).

فرهنگ فارسی

در تداول خانگی ترشح . ترشح آب خاصه آب ناپاک پاشیده شدن ذرات آب .

فرهنگ عمید

ترشح آب، آبی که از نهر یا از روی زمین به واسطۀ جریان سریع یا حرکت کردن در میان آن به اطراف پاشیده می شود.
* شتک زدن: (مصدر لازم ) راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن.

فرهنگستان زبان و ادب

{spatter} [مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] قطرات کوچک پوش رنگ که در حین کار از غلتک پوش رنگ زنی یا قلم مو بیرون می پاشد

مترادف ها

splash (اسم)
چلپ چلوپ، صدای ریزش، دارای ترشح، شتک، دارای صدای چلب چلوب، صدای ترشح

فارسی به عربی

بقعة

پیشنهاد کاربران

پریدن ذرات ریز آب
شتک : قطرات آب که پس از شستن چیزی یا ریختن آب به شکل قطرات به اطراف پاشیده می شود .
( ( شتک های گل آبِ نم ناک روی قلوه سنگ های میدان کوچک ِ زیر چنار نشسته بود. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )

بپرس