شتک
/Satak/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
* شتک زدن: (مصدر لازم ) راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن.
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
چلپ چلوپ، صدای ریزش، دارای ترشح، شتک، دارای صدای چلب چلوب، صدای ترشح
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پریدن ذرات ریز آب
شتک : قطرات آب که پس از شستن چیزی یا ریختن آب به شکل قطرات به اطراف پاشیده می شود .
( ( شتک های گل آبِ نم ناک روی قلوه سنگ های میدان کوچک ِ زیر چنار نشسته بود. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )
( ( شتک های گل آبِ نم ناک روی قلوه سنگ های میدان کوچک ِ زیر چنار نشسته بود. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )