در حَیِّز زمانه شترگربه ها بسی است
گیتی نه یک طبیعت و گردون نه یک فن است.
انوری.
ابیات خرسر است شترگربه زانکه هست نشخوارزن چو اشتر و چون گربه تیزچنگ.
سوزنی.
چون کار عالم است شترگربه من به کف گه سبحه گاه ساغر روشن درآورم.
خاقانی.
کار عالم همه شترگربه است که دهد فضل بیش و دولت کم.
خاقانی.
- شعر شترگربه ؛ که بعضی ابیاتش خوب و بلند باشد و بعضی پست.( فرهنگ نظام ). شعر بلند و پست. شعر مشتمل بر غث و ثمین.|| کنایه از قول و فعل به هم آمیخته از ملایم و ناملایم است. ( آنندراج ) :
شتر چون مست گردد می کشد بار
شترگربه است کار مرد هشیار.
حکیم زلالی.
رجوع به اشترگربه شود.