شتردلی. [ ش ُ ت ُ دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت شتردل.بددلی. کین توزی. کینه وری. نامردی که ضد بهادری است.( غیاث اللغات ). نامردی. ( ناظم الاطباء ) : مرا غمی است شتروارها به حجره تن شتردلی نکنم غم کجا و حجره ٔمن.کاتبی.|| خوف. ترس. هراس. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اشتردلی شود.