شترخوی

لغت نامه دهخدا

شترخوی. [ ش ُ ت ُ ] ( ص مرکب ) شترخو. اشترخوی. کینه ور. بدکینه. رجوع به اشترخوی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس