شترخوار

لغت نامه دهخدا

شترخوار. [ ش ُ ت ُ خوا / خا ]( نف مرکب ) خورنده شتر. رجوع به اشترخوار شود. || ( اِ مرکب ) اشترخار. رجوع به اشترخار شود.

شترخوار. [ ش ُ ت ُ خوا / خا ] ( اِخ ) دهی از دهستان فشافویه بخش ری شهرستان تهران. دارای 176 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

پیشنهاد کاربران