شتاک. [ ش َ ] ( اِ ) ستاک. استاک. استاخ. شتاخ. شاخ تازه و نازک باشد که از بیخ و بن درخت و از شاخ درخت سرزند و بیرون آید. ( از برهان ). در لغت فرس اسدی شتاک ضبط شده است : سوسن لطیف و شیرین چون خوشه های سیمین شاخ و شتاک نسرین چون برج ثور و جوزا.
کسائی.
سر درخت أمل گشته بود پژمرده به آب جود تو از بیخ تازه کرد شتاک.