شتات. [ ش َ ] ( ع مص ) فرقت. ( از ذیل اقرب الموارد ). || پراکنده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از المصادر زوزنی ). متفرق بودن. ( فرهنگ نظام ). || پراکنده کردن. ( منتهی الارب ). || ( ص ) متفرق و پریشان. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ): جاء القوم شتات َ شتات َ؛ آمدند قوم متفرق و پریشان. ( منتهی الارب ). ج ، أشتات. ( از اقرب الموارد ). رجوع به شت شود.
فرهنگ فارسی
متشتت، متفرق وپراکنده ۱ - ( اسم ) پراکندگی تفرق . ۲ - ( صفت ) پراکنده متفرق .