شتابی


معنی انگلیسی:
accelerative

لغت نامه دهخدا

شتابی. [ ش ِ ] ( حامص ) شتاب. شتابی کردن. شتاب کردن. و ظاهراً این صورت با این معنی در فارسی گویان هند متداول بوده است و در منتهی الارب بسیار دیده میشود. ( یادداشت مؤلف ). زود و جلد. به طور عجله. شتاب و زودی. ( ناظم الاطباء ). جد. دَلهَثَة. شُماص. عَسجَمَة. فَود. مَشمَشة. وِزام. وِشاک. وِفَز. وَفَض. هَذلَبَة. هَمرَجَة. هَملَقَة. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

شتاب شتابی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس