شتابندگی

لغت نامه دهخدا

شتابندگی. [ ش ِ ب َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) تعجیل. عمل شتابنده. حالت و کیفیت شتابنده. مقابل آهستگی :
به کاری که غم را دهی بستگی
شتابندگی کن نه آهستگی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

تعجیل عمل شتابنده حالت و کیفیت شتابنده .

پیشنهاد کاربران

شتابزدگی
عجله داشتن
تعجیل نمودن
شتاب کردن
ستاره درآمد به تابندگی
برآسود خلق از شتابندگی
✏ �نظامی�