شتاب زده

/SetAbzade/

مترادف شتاب زده: شتابان، شتابناک، عجول، مستعجل

متضاد شتاب زده: صبور

معنی انگلیسی:
hasty, precipitous, summary, precipitate, cursory, hurried, impetuous, rash

لغت نامه دهخدا

شتابزده. [ ش ِ زَدَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مقابل بسته کار. دستپاچه. عجول : طاهر مستوفی را گفت او از همه شایسته تر است اما بسته کار است و من شتابزده در خشم شوم ، دست وپای او از کار بشود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 373 ).
عرق به برگ گلت میدود شتابزده
نگاه گرم که این نقش را به آب زده.
صائب.
|| گستاخ و تند و متهور. || بی فکر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

عجول، تند، باشتاب، شتاب آلود، وشتاب خورده
( صفت ) عجول شتابان .

فرهنگ عمید

عجول، تند، باشتاب، ویژگی کسی که باشتاب و عجله کاری انجام می دهد، شتاب آلود، شتاب خورده، شتاب کار.

واژه نامه بختیاریکا

سر لهد و پا پتی؛ هول و پلِه

دانشنامه عمومی

شتاب زده (فیلم ۱۹۷۷). شتابزده فیلم فرانسوی ساخته شده ادوار مولینارو در سال ۱۹۷۷ است. در این فیلم بازیگران مشهوری مانند آلن دلون و میری دارک بازی کرده اند.
یک فروشنده عتیقه جات چهل و خرده ای ساله به نام پیر نواکس یک مرد شتابزده در هر جنبه زندگیش است. یک خانه بزرگ در یک استان خریده است که در زیر آن بقایای یک عمارت رومی است. او هیچ زمانی را برای حفاری در اطراف این گنج گمشده هدر نمی دهد. طرح ها و برنامه های پیر تهدید می شوند، اولین بار توسط شهردار شهر که در شرف تصویب اجازه ساخت یک مُتل درمنطقه است و سپس توسط ادویج، دختر صاحب قبلی خانه هنگامی که مشروعیت فروش خانه راسوال می کند و نواکس در پاسخ، به او پییشنهاد ازدواج می دهد. در طی فیلم می بینیم که مشکلات یکی پس از دیگری فرا می رسند.
عکس شتاب زده (فیلم ۱۹۷۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

precipitant (صفت)
با عجله، جدا شدنی، شدنی، شتاب زده، غیر محلول و ته نشین شونده

hurried (صفت)
زود، عجول، شتاب زده، دست پاچه، هول هولکی، بی تامل

hasty (صفت)
تند، عجول، شتاب زده، دست پاچه، زود رس

فارسی به عربی

مستعجل

پیشنهاد کاربران

بپرس