شبیل

لغت نامه دهخدا

شبیل. [ ش ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن عزرة بن عمیرالضبعی. راویة و خطیب و شاعر و نسابه از مردم بصره. کتابی در غریب لغت دارد ودر آغاز هوادار خوارج بود و سپس از آن رأی عدول کرد. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 230 ). از علماء و خطباء خوارج و قصیدةالغریب از اوست و او تا سال هفتاد رافضی بود سپس به مذهب شراة ( صفری ) گروید و در بصره بلاعقب درگذشت. ( از ابن الندیم ) ( البیان و التبیین ج 1 ص 271 ).

شبیل. [ ش ُ ب َ ] ( اِخ ) قبیله کوچکی است که نزدیکی جبزان مقر دارند و تعدادشان از هزار نفر تجاوز نمیکند. ( از معجم قبایل العرب ج 2 ص 581 ).

پیشنهاد کاربران