شبگز

لغت نامه دهخدا

شبگز. [ ش َ گ َ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) مَلَه. غریب گز. قسمی حشره چون کنه و غریب گز. ( یادداشت مؤلف ). کرم کوچک و پهنی که خون انسان را مکد. و نامهای دیگرش ساس و سرخک و غریب گز است. ( از فرهنگ نظام ). جانوری کوچک از جنس کنه. || کیک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جانوری که درشب انسان رابگزد، ساس، کنه
( صفت اسم ) گونه ای کنه که خصوصا در قهوه خانه های بین شهرستانها و مسافر خانه ها و اماکن عمومی موجود و خطرناک است و به وسیله گزش خود انگل نوعی تب راجعه را وارد بدن انسان می کند غریب گز .

فرهنگ عمید

جانوری که شب انسان را بگزد، ساس، کنه.

گویش مازنی

/shab gaz/ حشره ای هم چون غریب گز که خون انسان را می مکد و فرهنگ نظام آن را ساس، سرخک و غریب گز معرفی کرده است

پیشنهاد کاربران

بپرس