شبگردها / شبروها ( به انگلیسی: The Nightcomers ) یک فیلم ترسناک بریتانیایی به کارگردانی مایکل وینر و با بازی مارلون براندو، استفانی بیچام، تورا هیرد، هری اندروز و آنا پالک در سال ۱۹۷۱ است. داستان این فیلم، در حقیقت پیش درآمد اتفاقات رمان سخت تر شدن اوضاع نوشته هنری جیمز ( ۱۸۹۸ ) و اقتباس سینمایی آن، بیگناهان ( ۱۹۶۱ ) است. [ ۱]
بلای هاوس، انگلستان، اوایل قرن بیستم، پدر و مادر مایلز و فلورا در تصادف اتومبیل در هند کشته می شوند و قیم شان که ساکن آنجا نیست و در لندن اقامت دارد، آن ها را به سرپیشخدمت، خانم گروس، معلم سرخانه شان، دوشیره جسل و باغبان پیتر کوینت می سپارد. پیتر که آدم بی قید و بی بند و خوش گذرانی است با سخنان جذاب، خوش مشربی ها و شوخی هایش بچه ها را تحت تاثیر قرار می دهد و دوستی و ارتباط نزدیکی با آن ها برقرار می کند. او برای بچه ها که از مرگ پدر و مادرشان بی اطلاع هستند از مرگ والدین شان می گوید و مرگ را به سخره می گیرد و فلسفه های عجیب خود را در مورد عشق و مرگ بیان می کند.
خانم جسل، معلم سرخانه، نیز تحت طلسم پیتر قرار می گیرد و علیرغم پس زدن های اولیه، آن دو وارد یک رابطه عاشقانه سادومازوخیستی می شوند. فلورا و مایلز مجذوب این رابطه می شوند و به کوئینت و جسل کمک می کنند تا از دخالت های ناخرسندانه خانم گروسبرکنار بماند.
بچه ها شروع به مشاهده مخفیانه اعمال خشونت آمیز کوئینت و جسل می کنند و آنچه که می بینند ( از جمله بانداژ ) را تقلید می کنند، و کار به آنجا می رسد که مایلز تقریباً می رود که فلورا را از یک ساختمان به پایین هل بدهد. خانم گروس تصمیم می گیرد برای اخراج کوئینت و جسل به ارباب و قیم غایب خانه نامه بنویسد. خانم جسل تصمیم می گیرد که خانه را ترک کند و خانم گروس هم کوینت را اخراج می کند. فلورا تحت اظهارات قبلی کوینت، مبنی بر اینکه عشق نفرت است و کسی که واقعا دوست داری را باید بکشی»، و با اشاره ضمنی آنکه تنها در مرگ است که مردم می توانند واقعاً متحد شوند، تصمیم می گیرد با کشتن جسل او را نزد خود نگه دارد. پس فلورا با آگاهی از اینکه خانم جسل نمی تواند شنا کند، قایقی که او همیشه در آن منتظر کوینت می ماند ( و او هم هرگز حاضر نمی شود ) را سوراخ می کند. کوینت اندکی بعد، بدن سرد و سخت شده خانم جسل را در آب می یابد.
در این حین، بچه ها شبانه عروسک جسل و کوینت را برای رساندن آن دو به یکدیگر آتش می زنند، و فردای آن روز، مایلز با گفتن آنکه جسل منتظر کوینت است، او را با تیر و کمان کشته و داخل دریاچه پرتاب می کند. فیلم با آمدن یک معلم سرخانه جدید به پایان می رسد، کسی که احتمالاً معلم سرخانه موجود در داستان « سخت تر شدن اوضاع» ( The Turn of the Screw ) است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبلای هاوس، انگلستان، اوایل قرن بیستم، پدر و مادر مایلز و فلورا در تصادف اتومبیل در هند کشته می شوند و قیم شان که ساکن آنجا نیست و در لندن اقامت دارد، آن ها را به سرپیشخدمت، خانم گروس، معلم سرخانه شان، دوشیره جسل و باغبان پیتر کوینت می سپارد. پیتر که آدم بی قید و بی بند و خوش گذرانی است با سخنان جذاب، خوش مشربی ها و شوخی هایش بچه ها را تحت تاثیر قرار می دهد و دوستی و ارتباط نزدیکی با آن ها برقرار می کند. او برای بچه ها که از مرگ پدر و مادرشان بی اطلاع هستند از مرگ والدین شان می گوید و مرگ را به سخره می گیرد و فلسفه های عجیب خود را در مورد عشق و مرگ بیان می کند.
خانم جسل، معلم سرخانه، نیز تحت طلسم پیتر قرار می گیرد و علیرغم پس زدن های اولیه، آن دو وارد یک رابطه عاشقانه سادومازوخیستی می شوند. فلورا و مایلز مجذوب این رابطه می شوند و به کوئینت و جسل کمک می کنند تا از دخالت های ناخرسندانه خانم گروسبرکنار بماند.
بچه ها شروع به مشاهده مخفیانه اعمال خشونت آمیز کوئینت و جسل می کنند و آنچه که می بینند ( از جمله بانداژ ) را تقلید می کنند، و کار به آنجا می رسد که مایلز تقریباً می رود که فلورا را از یک ساختمان به پایین هل بدهد. خانم گروس تصمیم می گیرد برای اخراج کوئینت و جسل به ارباب و قیم غایب خانه نامه بنویسد. خانم جسل تصمیم می گیرد که خانه را ترک کند و خانم گروس هم کوینت را اخراج می کند. فلورا تحت اظهارات قبلی کوینت، مبنی بر اینکه عشق نفرت است و کسی که واقعا دوست داری را باید بکشی»، و با اشاره ضمنی آنکه تنها در مرگ است که مردم می توانند واقعاً متحد شوند، تصمیم می گیرد با کشتن جسل او را نزد خود نگه دارد. پس فلورا با آگاهی از اینکه خانم جسل نمی تواند شنا کند، قایقی که او همیشه در آن منتظر کوینت می ماند ( و او هم هرگز حاضر نمی شود ) را سوراخ می کند. کوینت اندکی بعد، بدن سرد و سخت شده خانم جسل را در آب می یابد.
در این حین، بچه ها شبانه عروسک جسل و کوینت را برای رساندن آن دو به یکدیگر آتش می زنند، و فردای آن روز، مایلز با گفتن آنکه جسل منتظر کوینت است، او را با تیر و کمان کشته و داخل دریاچه پرتاب می کند. فیلم با آمدن یک معلم سرخانه جدید به پایان می رسد، کسی که احتمالاً معلم سرخانه موجود در داستان « سخت تر شدن اوضاع» ( The Turn of the Screw ) است.
wiki: شبگردها