شبک ی عصبی یا شبکه عصبی مصنوعی به مجموعه ای از یاخته ها ( سلول های عصبی، نورون ) می گویند که در یک معماری ویژه ای برای حل مساله ای خاص به هم متصل شده اند[ ۱] و هر کدام محاسبات ساده ای به انجام می رسانند. فرایندی که درون شبکه ی عصبی مصنوعی دنبال می شود به این صورت است که نورون ها با توجه به اتصال هایی که با دیگر نورون ها دارند، داده هایی را دریافت می کنند و به دیگر نورون های متصل به خود می دهند. همچنین اتصال های موجود میان نورون ها متغیر می باشند و این نوید قابلیت یادگیری در آن شبکه را به ما می دهد. هدف کلی شبکه های عصبی مصنوعی، انجام مسائل دسته بندی و رگرسیون می باشد. اما ممکن است در این بین با شبکه های عصبی مصنوعی مواجه شوید که وظیفه ی راندن خودرو، تحلیل گفتار و یا نوشتن موسیقی کلاسیک را بر عهده گرفته اند.
این ساختارهای پردازشی از کنار گذاشتن چند ساختار کوچک پردازشی ( یاخته ها ) پدید می آیند. هنگامی که از «شبکه» می گوییم، این برداشت را می سازیم که همه ی تکه های آن به هم راه دارند. ولی در شبکه های عصبی اینگونه نیست، و همواره یک روند «آغاز - به - پایان» دارد و گاهی هم در این راستای آغاز - به - پایان بخش های همراستا با هم کار می کنند. برای نمونه، در هر لایه، سلول های عصبی ( یاخته های پردازشی ) به یکدیگر کاری ندارند و گهگاه این یاخته ها در لایه های پی در پی نیز کاری به هم ندارند. از این رو، بهتر است نام این ساختمان ها «در فارسی» برپایه ی کارکرد آن ها که تکه های پردازشگر کنار هم است، ساخته شود. می توان این ساختارهای پردازشی را «تارهای پردازشگر»، «رشته های پرداشگر»، «تورهای پردازشگر» نامید. اگر بخواهیم خواننده یا شنونده از همان آغاز دریابد که این ساختمان ها از ساختارهای زیستی برداشت شده اند می توان از «دسته پردازشگرهای یاخته سان» بهره برد.
دارا بودن حداقل یک ورودی و حداقل یک خروجی از ویژگی های عمومی شبکه های عصبی مصنوعی معمول می باشد و داده های وابسته به زمان مانند موسیقی یا ویدیو و داده های مستقل از زمان مانند تعداد ضلع های چندضلعی ها می توانند به عنوان ورودی شبکه های عصبی مصنوعی به کار گرفته شوند
اتصالات نورون های زیستی به صورت وزنی مدل می شوند. وزن مثبت نشانگر یک ارتباط تحریکی است، در حالی که مقادیر منفی به معنی اتصالات بازدارنده می باشند. تمام ورودی ها با یک وزن تغییر یافته و جمع می شوند. عمل مذکور همان ترکیب خطی در ریاضیات است. سرانجام، یک تابع فعال سازی، دامنه خروجی را کنترل می کند. به عنوان مثال، محدوده قابل قبول خروجی معمولاً ممکن است بین ۰ تا ۱، یا بین ۱− و ۱ باشد.
این ساختارهای پردازشی از کنار گذاشتن چند ساختار کوچک پردازشی ( یاخته ها ) پدید می آیند. هنگامی که از «شبکه» می گوییم، این برداشت را می سازیم که همه ی تکه های آن به هم راه دارند. ولی در شبکه های عصبی اینگونه نیست، و همواره یک روند «آغاز - به - پایان» دارد و گاهی هم در این راستای آغاز - به - پایان بخش های همراستا با هم کار می کنند. برای نمونه، در هر لایه، سلول های عصبی ( یاخته های پردازشی ) به یکدیگر کاری ندارند و گهگاه این یاخته ها در لایه های پی در پی نیز کاری به هم ندارند. از این رو، بهتر است نام این ساختمان ها «در فارسی» برپایه ی کارکرد آن ها که تکه های پردازشگر کنار هم است، ساخته شود. می توان این ساختارهای پردازشی را «تارهای پردازشگر»، «رشته های پرداشگر»، «تورهای پردازشگر» نامید. اگر بخواهیم خواننده یا شنونده از همان آغاز دریابد که این ساختمان ها از ساختارهای زیستی برداشت شده اند می توان از «دسته پردازشگرهای یاخته سان» بهره برد.
دارا بودن حداقل یک ورودی و حداقل یک خروجی از ویژگی های عمومی شبکه های عصبی مصنوعی معمول می باشد و داده های وابسته به زمان مانند موسیقی یا ویدیو و داده های مستقل از زمان مانند تعداد ضلع های چندضلعی ها می توانند به عنوان ورودی شبکه های عصبی مصنوعی به کار گرفته شوند
اتصالات نورون های زیستی به صورت وزنی مدل می شوند. وزن مثبت نشانگر یک ارتباط تحریکی است، در حالی که مقادیر منفی به معنی اتصالات بازدارنده می باشند. تمام ورودی ها با یک وزن تغییر یافته و جمع می شوند. عمل مذکور همان ترکیب خطی در ریاضیات است. سرانجام، یک تابع فعال سازی، دامنه خروجی را کنترل می کند. به عنوان مثال، محدوده قابل قبول خروجی معمولاً ممکن است بین ۰ تا ۱، یا بین ۱− و ۱ باشد.
wiki: شبکه عصبی
شبکه عصبی (کالبدشناسی). یک شبکه عصبی ( به انگلیسی: Nerve plexus ) از اجتماع شاخه های جلویی ( قدامی ) تعداد خاصی از اعصاب نخاعی ایجاد می گردد. از شبکه های عصبی، اعصاب محیطی به وجود می آیند که وظیفه حرکتی، حسی یا حسی - حرکتی دارند. به عنوان مثال، عصب میانی در اندام فوقانی و عصب سیاتیک در اندام تحتانی هر کدام یک عصب محیطی محسوب می شود که اولی از شبکه بازویی و دومی از شبکه خاجی ایجاد می گردد.
هر عصب نخاعی از به هم پیوستن یک ریشه جلویی ( Anterior root ) و یک ریشه پشتی ( Posterior root ) منشعب از یک طرف قطعه نخاعی در ناحیه سوراخ بین مهره ای [ ۱] ایجاد می شود. عصب نخاعی اندکی پس از خروج از سوراخ بین مهره ای به دو شاخه اولیه جلویی و پشتی [ ۲] تقسیم می شود. شاخه های جلویی اعصاب نخاعی در ایجاد یک شبکه عصبی شرکت می کنند. شاخه های پشتی اعصاب نخاعی در عصب رسانی به نواحی پوست و ماهیچه های صاف کننده ( اکستانسور ) گردن و تنه نقش دارند.
شبکه های عصبی که از شاخه های جلویی ( قدامی ) اعصاب نخاعی ایجاد می گردند عبارتنداز:
• شبکه گردنی [ ۳] ( سرویکال )
• شبکه بازویی [ ۴] ( براکیال )
• شبکه کمری [ ۵] ( لومبار )
• شبکه خاجی [ ۶] ( ساکرال )
• شبکه دنبالچه ای [ ۷] ( کوکسیژآل )
در ناحیه سینه ای ( توراسیک ) ، شبکه عصبی مربوط به شاخه های جلویی اعصاب نخاعی وجود ندارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهر عصب نخاعی از به هم پیوستن یک ریشه جلویی ( Anterior root ) و یک ریشه پشتی ( Posterior root ) منشعب از یک طرف قطعه نخاعی در ناحیه سوراخ بین مهره ای [ ۱] ایجاد می شود. عصب نخاعی اندکی پس از خروج از سوراخ بین مهره ای به دو شاخه اولیه جلویی و پشتی [ ۲] تقسیم می شود. شاخه های جلویی اعصاب نخاعی در ایجاد یک شبکه عصبی شرکت می کنند. شاخه های پشتی اعصاب نخاعی در عصب رسانی به نواحی پوست و ماهیچه های صاف کننده ( اکستانسور ) گردن و تنه نقش دارند.
شبکه های عصبی که از شاخه های جلویی ( قدامی ) اعصاب نخاعی ایجاد می گردند عبارتنداز:
• شبکه گردنی [ ۳] ( سرویکال )
• شبکه بازویی [ ۴] ( براکیال )
• شبکه کمری [ ۵] ( لومبار )
• شبکه خاجی [ ۶] ( ساکرال )
• شبکه دنبالچه ای [ ۷] ( کوکسیژآل )
در ناحیه سینه ای ( توراسیک ) ، شبکه عصبی مربوط به شاخه های جلویی اعصاب نخاعی وجود ندارد.
wiki: شبکه عصبی (کالبدشناسی)