شبکه

/Sabake/

مترادف شبکه: کانال، تور، گروه، پنجره مشبک

برابر پارسی: تار

معنی انگلیسی:
channel, grid, lattice, mesh, network, plexus, reticulation, system, tissue, web, nexus, grating, section, substation, reticle

لغت نامه دهخدا

( شبکة ) شبکة. [ ش ُ ک َ ] ( ع اِ ) قرابت و خویشاوندی. ( از اقرب الموارد ). قرابت : بینهما شبکة؛ میان آن دو قرابت و نسبت است.( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از ناظم الاطباء ).

شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] ( ع اِ ) دام شکارچی در آب یا در خشکی. ( از اقرب الموارد ). فخ. کمین. دام. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هرچه مثل دام و تور و سوراخ سوراخ باشد. ( فرهنگ نظام ). ج ، شبک و شباک. ( اقرب الموارد ). || چاههای نزدیک به هم. ( از منتهی الارب ): هجمنا علی شبکة؛ یعنی حمله بر چاههای نزدیک به هم بردیم. ( از اقرب الموارد ). چاههای نزدیک به هم که به یکدیگر راه داشته باشد. ( از متن اللغة ). || چاههای کم آب ظاهرو نمایان. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || زمین بسیارچاه. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). در صحاح آمده است که شاید وجه تسمیه چاهها به شباک از روی زیادی و نزدیکی آنها با یکدیگر در روی زمین باشد. ( از اقرب الموارد ). || سوراخ کلاکموش. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || رأس. ج ، شَبَک. ( از ذیل اقرب الموارد ). || مجمع لغوی مصر آن را بر تور سر زنان که جهت حفظ آشفتگی موی به سر بندند اطلاق کرده است. ( از متن اللغة ) . || رشته لوله های آب شهر را نیز شبکه خوانند. ( از متن اللغة ).

شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] ( اِخ ) آبی است در أجاء. ( منتهی الارب ).

شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] ( اِخ ) آبی است در خاور سمیراء ازآن ِ قبیله اسد. ( از منتهی الارب ).

شبکة. [ ش َ ب َک َ ] ( اِخ ) آبی است مر بنی قشیر را. ( منتهی الارب ).

شبکة. [ ش َب َ ک َ ] ( اِخ ) نام سه آب دیگر است مر بنی نمیر را. ونام چاه و آبهای دیگر نیز باشد. ( از منتهی الارب ).
شبکه. [ ش َ ب َ ک َ / ک ِ ] ( ع اِ ) شبکة. این اصطلاح برای خطوط متعدد و کثیر و متقاطع تلفن و راه آهن و تلگراف و لوله های آب که در ناحیتی محدود یا وسیع نصب شده باشد ( برحسب مورد ) به کار رود.

فرهنگ فارسی

هرچیزسوراخ سوراخ، تورماهیگیری، دام صیاد
( اسم ) ۱ - هر چیز سوراخ سوراخ . ۲ - پنجره و روزنه سوراخ سوراخ . ۳ - تور ماهیگیری . جمع : شباک شبکات . یا شبکه جاسوسی . دسته های جاسوسان با تشکیلات خاص که در کشوری به جاسوسی اشتغال ورزند .

فرهنگ معین

(شَ بَ کَ یا کِ ) [ ع . شبکة ] (اِ. ) ۱ - هر چیز سوراخ سوراخ . ۲ - تور ماهی گیری . ۳ - در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند. ، ~بانکی مجموعة سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی . ، ~ کامپیوتری تعدادی کامپ

فرهنگ عمید

۱. [جمع: شِباک و شَبَکات] هر چیز سوراخ سوراخ.
۲. [قدیمی] تور ماهیگیری، دام صیاد.
۳. چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم که در یک رشته کار می کنند.

فرهنگستان زبان و ادب

{grid} [فیزیک] الکترودی در لامپ های خلأ که عبور الکترون ها را از کاتد به آند تنظیم می کند
{lattice} [ریاضی] یک مجموعۀ جزئاً مرتب (partially ordered set ) که هر زیرمجموعۀ دوعضوی آن زبرینه و زیرینه داشته باشد
{network} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] مجموعه ای از گره های ارتباطی که ازطریق مجراهایی به هم متصل اند
{network} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← شبکۀ رایانه ای
{rose} [موسیقی] روزن های صوتی، معمولاً به شکل گُل، که بر روی صفحۀ سازهای زهی، به ویژه خانوادۀ بربط ها، ایجاد میشود تا بین هوای داخل جعبۀ صوتی و هوای خارج ساز ارتباط برقرار شود متـ . گُل 2

دانشنامه عمومی

شبکه عبارتست از مجموعه یا سیستم درون پیوندی ( interconnected ) انسانی یا فیزیکی که دسترسی به قابلیت یا توانایی خاصی را در محدوده ای از مکان و زمان فراهم می کند و در حالت مطلوب محدودیت مکانی و زمانی نیز ندارد.
موارد زیر نمونه های انواع شبکه می باشند: شبکه های کامپیوتری:
• شبکه رایانه ای← مورد استفاده " ارتباط بین چند کامپیوتر با سیستم عامل ها مختلف به صورت کابلی یا بی سیم "
شبکه های فناوری:
• شبکه های آبرسانی← قابلیت و توانایی " آبرسانی "
• شبکه الکتریکی← قابلیت و توانایی " برق رسانی "
• شبکه گازرسانی← قابلیت و توانایی " گازرسانی "
• شبکه مخابراتی← قابلیت و توانایی " گفتگو "
• شبکه حمل و نقل← قابلیت و توانایی " جابجایی "
• شبکه داده یا data ← قابلیت و توانایی " انتقال داده یا data "
• شبکه رایانه ای ← قابلیت و توانایی " ارتباط بین Server و Client "
شبکه های رسانه ای:
• شبکه رادیویی← قابلیت و توانایی " صوت "
• شبکه تلویزیونی← قابلیت و توانایی " صوت و تصویر"
شبکه های انسانی:
• شبکه اقتصادی← قابلیت و توانایی " درآمد "
• شبکه اجتماعی← قابلیت و توانایی " همزیستی "
دیگر شبکه ها:
• شبکه فضایی
• شبکه عصبی
بدیهی است بهره برداری از قابلیت و توانایی شبکه ها در مکان های خاصی امکان دارد که گره ( Node ) نام دارند و مستلزم تجهیزات خاصی می باشند.
عکس شبکه

شبکه (فیلم ۱۹۷۶). شبکه ( به انگلیسی: Network ) فیلمی کمدی - درام به نویسندگی پدی چایفسکی و کارگردانی سیدنی لومت محصول سال ۱۹۷۶ است. فیلم نامزد ٩ جایزهٔ اسکار بود که ۴ جایزهٔ را در بخش های بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، و بهترین نویسندگی را ازآن خود کرد. بیاتریس استرایت برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن در این فیلم، تنها ۵ دقیقه و دو ثانیه در فیلم حضور داشت که کوتاه ترین نقش برنده اسکار بوده است. [ ۳]
فی داناوی
ویلیام هولدن
پیتر فینچ
رابرت دووال
ند بیتی
• بیاتریس استرایت
ویسلی دیود
• کونچتا فرل
عکس شبکه (فیلم ۱۹۷۶)

شبکه (نمایش). شبکه نمایشنامه ای از لی هال است که از فیلمی به همین نام در سال ۱۹۷۶ اقتباس شده است که برنده جایزه اسکار فیلمنامه برای پدی چایفسکی و کارگردانی آن برعهده سیدنی لومت بود.
این نمایش برای اولین بار در تئاتر لیتلتون در تئاتر ملی لندن در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۷ ( پیش نمایش از ۴ نوامبر ) به نمایش درآمد و تا ۲۴ مارس ۲۰۱۸ ادامه داشت. این تولید به کارگردانی ایوو ون هوو و با بازی برایان کرانستون در نقش هاوارد بیل انجام شد. [ ۱] [ ۲]
این نمایشنامه شامل طراحی صحنه و نور توسط یان ورسویولد ، طراحی ویدیو توسط تال یاردن، طراحی لباس توسط ان دهویز، موسیقی توسط اریک اسلیخیم و طراحی صدا توسط تام گیبونز بود. این فیلم با همکاری پاتریک مایلز، دیوید لوف، راس پووی و لی منزیس تولید شد و توسط مارسیا گراند برای یادبود ریچارد گراند حمایت شد. [ ۳]
عکس شبکه (نمایش)عکس شبکه (نمایش)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:تور (اخترشناسی)

شبکه (ارتباطات). شبکه (ارتباطات) (network)
سیستمی مرکب از گره ها(نقاط اتصال) و خطوط ارتباطی(مسیرهای نقل و انتقال)، برای انتقال کالاها، خدمات، افراد، پول یا اطلاعات. شبکه ها را غالباً با نقشه های توپولوژیکنمایش می دهند. در این نقشه ها، فقط خطوط و اتصالات را، صرف نظر از اندازه ها و زاویه ها، نشان می دهند.

شبکه (رایانه). شبکه (رایانه)(network)
گروهی از رایانه ها و ابزار جانبی مرتبط که توسط کانالی به یکدیگر متصل شده اند و توانایی به اشتراک گذاری پرونده ها و سایر منابع شبکه را بین کاربران دارند. در شبکه نظیر به نظیر تعداد اندکی از کاربران در یک دفتر یا بخش به هم متصل هستند. در شبکه محلی کاربران بسیاری از طریق کابل های نصب شده دائمی و خطوط شماره گیری به یکدیگر متصل می شوند و در شبکه شهری یا شبکه گسترده، کاربرانی در چندین شبکه گسترده شده در یک ناحیه جغرافیایی وسیع با هم ارتباط خواهند داشت. تمامی این موارد محدود شبکه را تشکیل می دهد.

مترادف ها

grating (اسم)
ساینده، پنجره، شبکه، چارچوب اهنی، گوشت ریز

net (اسم)
دام، عمده، تار عنکبوت، تور، شبکه، توری، تور ماهیگیری و امثال ان

grate (اسم)
زندان، رنده، میله های اهنی، شبکه، بخاری پنجره ای، بخاری تو دیواری، قفس اهنی، صدای تصادم

trellis (اسم)
چفت، چفته، شبکه، داربست، داربست بستن

netting (اسم)
توری دوزی، شبکه، شبکه بندی، تور سازی

mesh (اسم)
سوراخ، چشمه، شبکه، بافته، سوراخ تور پشه بند

network (اسم)
شبکه، شبکه ارتباطی، شبکه توری

lattice (اسم)
شبکه، شبکه بندی، توری منظم، کار مشبک، شبکه کاری

plexus (اسم)
پیچیدگی، شبکه، چیزهای درهم پیچیده

grille (اسم)
شبکه، پنجره مشبک، پنجره کوچک بلیط فروشها

meshwork (اسم)
شبکه، شبکه کاری، توری بافی، کارهای مشبک

rete (اسم)
شبکه، صفحه اسطرلاب

reticule (اسم)
شبکه، شبکه شطرنجی و امثال آن

reticulum (اسم)
شبکه، نگاری، بافت همبند و مشبک، شیردان جانور نشخوار کننده، ساختمان شبکه ای، بافت نگاهدارنده اعصاب

treillage (اسم)
شبکه، داربست، چفته مو

trelliswork (اسم)
شبکه، داربست بندی، چیز شبکه مانند، شبکه داربست

فارسی به عربی

شبکة , مشبک

پیشنهاد کاربران

شبکه ( انگلیسی: The Net ) فیلمی در ژانر تکنو تریلر به کارگردانی اروین وینکلر است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد.
«آنجلا بنت» ( بولاک ) ، کا متخصص برنامه ریزی کامپیوتری است در منزل کار می کند. در میان مشتریانش، شرکتی هست که دیسکت ها و برنامه هایش را برای کنترل نزد او می فرستد. روزی میان یکی از دیسکت ها، متوجه وجود یک کد مخصوص می شود که به طور محو و نامشخص، خبر از وجود یک توطئهٔ دولتی و سیاسی - اقتصادی می دهد…
...
[مشاهده متن کامل]

• ساندرا بولاک
• جرمی نورثام
• دنیس میلر
• دایان بیکر
• کن هاوارد
• ال اسکات کالدول
• ری مک کینون
• رابرت گوزت

شبکه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شبکه_(فیلم_۱۹۹۵)
من واژه "تارَگ" را پیشنهاد میکنم و از دو بخش ساخته شده است:
1 - تار:برابر تار است.
2 - " َگ":این پسوند در زبان پهلوی یا پارسی میانه بوده است و برابر پسوند "ه" امروزی است و یک پسوند "نسبت" و "شباهت" است.
پس واژه "تارَگ" برابر "تار مانند" است و برابر پارسی "شبکه" است.
بِدرود!
واژه شبکه
معادل ابجد 327
تعداد حروف 4
تلفظ šabake
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: شبکَة]
مختصات ( شَ بَ کَ یا کِ ) [ ع . شبکة ] ( اِ. )
آواشناسی Sabake
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

شبکه در لغت به گروهی از افراد یا اشیاء گفته می شود که می توانند اطلاعات را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و با هم در ارتباط باشند. اما در زمینه ی فناوری اطلاعات منظور از شبکه چیست. شبکه های کامپیوتری و یا اصطلاحاً Network، مجموعه ای متشکل از سیستم های کامپیوتری، سخت افزار و نرم افزار های مربوط به شبکه و تجهیزات ارتباطی نظیر کابل های شبکه و یا تجهیزات بی سیم است. شبکه به طور کلی به دو بخش سخت افزار ( Passive ) و نرم افزار ( Active ) تقسیم می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: https://falnic. com/blog/what - is - network. html

شَبَکه: ١. [رادیو و تلویزیون] کانال؛ ایستگاهِ رادیویی / تلویزیونی / رادیو - تلویزیون ٢. تور؛ تورِ شکاری، تورِ ماهیگیری ٣. سازمان؛ گروه ۴. پنجرەیِ توری ۵. [رایانه] تارنما
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Network
شبکه به تمام گره های عملکرد یک بلاکچین در هر لحظه از زمان اشاره دارد.
واژه شبکه خیلی خیلی پارسی است و در عربی راه یافت واژه شب کاملا پارسی در نتیجه واژه شبکه هم صد درصد پارسی است.
فرهنگ لغت معین
لغتنامه دهخدا
برای شبکه ( نتورک ) توربفت یا توربافت
مشبک = توریک
شبکه بندی = توربندی / توریک بندی
شبکه مخابراتی = توربفت مخابراتی
شبکه یک = توربفت یک
کانال = دالان
برای واژه اثبات هم از دال بهره میبریم چرا که دال هر چیزی را از جایی به جای دیگری می برد و این میشه نتیجه اثباتی - این دال بر چیزی نییست = این دلیل بر چیزی نیست
کاریز = سرچشمه = بنمایه = بندال = مرجع ( در زبان عربی به وب سایت قنات میگویند بنابراین بهتر است به سرچشمه یا مرجع هر چیزی کاریز یا بندال بگوییم )
...
[مشاهده متن کامل]

مانند
وب سایت کانال1 = کاریز دالان 1
مرجع زبان فارسی = کاریز ( به چم سرچشمه ) زبان فارسی = بندال ( بن دال ) زبان فارسی => بندال = ریشه اثباتی . کاریز به چم سرچشمه است اما بندال به چم ریشه دلیل یا اثباته.
شبکه ها = دالان ها ( شبکه مخابراتی = دالان مخابراتی و . . .
شبکه بندی = دالانیزه / دالان بندی / توربندی ( مردمی )
مشبک = دالانیک / دالیک / توریک ( مردمی )
در خصوص واژه تار که در تارواره و . . . دوستان پیشنهاد دادند تار به هر چیزی که شای دیدن را نداشته باشد تار میگویند پس برای شبکه یا مشبک نیمتوان از تار بهره برد هرچند در عامیانه شیاد درست باشه اما در بنمایه ار ( ایراد ) دارد. بر همین دال
تاریخ = تاریک = چیزی که شای دیدن را ندارد = گذشته ها به دال اینکه نمیتوان فهم درستی از درستی را داشت تار و تاریک و تاریخ بود. پی تار بودن = به چشم نیامدن همچون تار مو که ریز است و دیده نمی شود اما شبکه ای یا مشبک نیست بلکه دیده شوندی پایینی دارد به هرچیزی که دیده نشود تار میگویند - چشمانم تار می بیند = چشمانم دید درستی ندارد نه اینکه شبکه ای ببیند - با سپاس از دوستانی که دیدگاه خودرا پخش کردند.

شبکه ، network
برابرهای پیشنهادی:
تاروار ، تارواره ، تارینه
تارواره = شبکه
شبکه = رُگال
شبکه کامپیوتری = رایارُگال، رُگال رایانه ای
{ رُگال : رُگ پسوند همانندی ال. ( همچون ال در چنگال و گودال )
رُگ در گویش بردسیر به معنای توری است که برای جابجا کردن کاه به کار می رود }
بن مایه: واژه نامه گویش بردسیر، دکتر جواد برومند
شبکه = رُگال
شبکه کامپیوتری = رایارُگال، رُگال رایانه ای
{ رُگال : رُگ پسوند همانندی - ال. ( همچون ال در چنگال و گودال )
رُگ در گویش بردسیر به معنای توری است که برای جابجا کردن کاه به کار می رود }
بن مایه: واژه نامه گویش بردسیر، دکتر جواد برومند
من فکر کنم واژه ی شبکه پارسی باشه، پیش از واژه سازی باید جستجو کرد که آیا پارسیه یا نه و درست نیست که بگیم چون در زبان بیگانه ازش بهره میبرند، بیگانه یا عربی و انگلیسی باشد ولی به هر روی برابر دیگر آن در پارسی واژه ی �بافتواره� هست.
می شود گفت تور، برای نمونه. البته زدودن زبان از همه ی وام واژگان عربی هم پسندیده و کارآمد نیست، اما بسیار مهم است تا جایی که می توانیم از واژگان هم چم فارسی هم بهره ببریم. افزون بر آن در بسیاری باره ها
...
[مشاهده متن کامل]
نمی توان بدرستی بازدانست که بن واژه عربی بوده یا فارسی، بدلیل داد و ستد بسیار دیرین میان زبان های ایرانی و سامی که مردم می پندارند تنها پس از پیدایش اسلام انجام گرفت، اما این روند از زمان هخامنشیان آغاز شد و نخست بیشتر اعراب بودند که از ایران وام می گرفتند. خلاصه باید از همه ی توانایی های زبان سود برد اما نباید تندروی کرد و به هر نرخی عربی را از فارسی زدود. اگر گزینواژه ی برازنده ای نباشد، بهتر است از اصطلاحات رایج عربی استفاده کرد و از خودمان واژه های من درآوردی نسازیم. واژه سازی کار زبانشناسان است، نه هر کس. می توانیم پیشنهادهای خودمان را برای فرهنگستان زبان بفرستیم. ضمناً نمی شود واژه ای را از پهلوی برداشت و به همان شکل در فارسی آورد، باید واژه را کمی دگرگون ساخت تا از نظر آوایی به فارسی امروزی همخوانی داشته باشد. برای نمونه نمی توان واژه ی "هْوزواریشن" را به همین شکل وارد زبان امروزی کرد، باید آن را به "هْوزوارِش" دگرگون کرد.

تارینه - تورینه
کاریز
بهترین پیشنهاد است. و پاس می داریم سخن مهربان اشکان گرامی را، که پذیرفتنی است شبکه واژه ای پارسی باشد.
شبکه: : [اصطلاح شرکت برق ] یک "شبکه" عبارتست از یک سری پست ها، خطوط، کابل ها و سایر تجهیزات الکتریکی که به منظور انتقال انرژی از نیروگاه ها به مصرف کننده نهایـــی متصل شده اند. دامنه شبکه ممکن است، به
...
[مشاهده متن کامل]
عواملی غیر از گروه بندی الکتریکی اتصالات یا تجهیزات محدود شود، به عنوان مثال، ممکن است محدودیتی بر یک ناحیه جغرافیایی خاص، یک ولتاژ، یک نوع جریان، یک مالکیت مطرح باشد یا ممکن است که آن تابعی از مرز بین نیروگاه ها و مصرف کننده های انرژی الکتریکی باشد.

واژه شبکه مانند واژه های ایرانی است و چه بسا که ایرانی هم باشد .
واژه طبقه واژه ای که صد در صد ایرانی است و در اصل تبکه است که می بینیم همانند واژه شبکه است

در پارسی همان " کاریز " است که هم به معنای کانال و هم به معنای شبکه می باشد و در زبان تازی به آن قنات گویند .
کاریز برون مرزی = کانال یا شبکه خارجی
کاریز ویچار= شبکه خبر
کاریز آبرسانی = کانل یا شبکه آبرسانی
کارگروه، تاروار
نت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس