شبه فلسفه

دانشنامه عمومی

شبه فلسفه اصطلاحی است که به یک ایده یا نظام فلسفی که مجموعه ای از استانداردهای فلسفی مورد انتظار را برآورده نمی کند گفته می شود. هیچ مجموعه ای از استانداردهای پذیرفته شده جهانی درمورد شبه فلسفه وجود ندارد، اما شباهت ها و برخی نقاط مشترک را می توان در یک شبه فلسفه یافت.
به گفته محققی قرن هجدهمی با نام کریستوفر هیومن[ en ۱] شبه فلسفه دارای شش ویژگی است که ششمین آنها اعتبار ۵ مورد اول را از به چالش می کشد: [ ۱]
• در شبه فلسفه ترجیحی برای گمانه زنی های بی فایده وجود دارد
• در شبه فلسفه فقط به اقتدار انسانی متوسل می شود
• به جای عقل به سنت متوسل می شود
• فلسفه را با خرافات ترکیب می کند
• شبه فلسفه زبانی و نمادگرایانه، مبهم، و رمزآلود را ترجیح می دهد
• شبه فلسفه غیراخلاقی است
به گفته مایکل اوکشات، شبه فلسفه «نظریه پردازی است که تا حدی در درون و تا حدودی خارج از یک روش استعلامی پیش می رود». [ en ۲] [ ۲]
جوزف پایپر[ en ۳] خاطرنشان می کند که نمی توان یک نظام و سیستم بسته فلسفی وجود داشته باشد و هر نظام فلسفه ای که ادعا می کند «یک فرمولی کیهانی و جهانی» را کشف کرده است، یک شبه فلسفه است. [ ۳] او از ایمانوئل کانت پیروی می کند. کانت فرض «والاترین اصل» را که از آن می توان ایدئالیسم استعلایی را توسعه داد، رد کرد و آن را شبه فلسفه و عرفان گرایی نامید. [ ۴]
نیکلاس رشر، در کتاب «The Oxford Companion to Philosophy»، شبه فلسفه را اینگونه توصیف می کند: «انواعی از ژرف اندیشی که خود را فلسفی جلوه می دهند، اما نالایق، ناتوان، فاقد جدیت فکری و نشان دهنده تعهد ناکافی به دنبال حقیقت هستند». [ en ۴] [ ۵] رشر اضافه می کند که این اصطلاح به ویژه زمانی مناسب است که برای «کسانی که از منابع عقلی برای اثبات این ادعا استفاده می کنند که عقلانیت در مسائل استعلامی غیرقابل دستیابی است» به کار رود. [ ۵]
اصطلاح «شبه فلسفه» ظاهراً توسط جین آستین ابداع شده است. [ ۶]
سوسیو[ en ۵] اشاره می کند که فیلسوفان متمایل به فلسفه تحلیلی تمایل دارند که فلسفه مارتین هایدگر را به عنوان نوعی شبه فلسفه رد و نقد کنند. [ ۷] به گفته کریستنسن، هایدگر خود فلسفه هوسرل را فلسفه اسکین نامیده است. [ ۸]
عکس شبه فلسفه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس