[ویکی الکتاب] معنی
زِّنَیٰ: زنا - جماع ونزدیکی بدون عقد یا بدون شبه عقد یا بدون خرید کنیز است
ریشه کلمه:
شبه (۱۲ بار)
(بر وزن علم و فرس) مثل و نظیر. همچنین است شبیه. شبهه آن است که دو چیز در اثر مماثلت از همدیگر تشخیص داده نشوند . عیسی را نکشتند و به دار نزدند لیکن کار بر آنها مشتبه شد. تشابه بین الاثنین است مثل . ایضاً متشابه نحو . مشتبه نیز بنابر معنای اصلی بین الاثنین است چنانکه در اقرب آمده . * . معنی آیه در «رزق» گذشت. متشابهات قرآن . آیات متشابه آنهائی است که مراد خدا از آنها روشن و قطعی نیست و تمیز داده نمیشود به عبارت دیگر محکمات آیات یک بعدی اند که مراد از آنها معلوم است مثل . ولی متشابهات آیات چند بعدی و دارای محامل بسیاراند که محتمل است هر یک از آنها مراد باشد در «امم» گذشت که متشابهات با ارجاع در
حکم محکم میشوند. متشابهات در آیه که وصف مقداری از آیات است غیر از متشابهی است که در آیه . واقع شده که آن وصف عموم است از حیث خوبی نظم و محکمی اسلوب و بیان حقائق و غیره ولی مراد از آنها به مجرد دیدن و شنیدن روشن نمیشود بلکه دارای چند بعد است و به چند معنی احتمال دارد. در اینجا لازم است دو مطلب بررسی شود: 1- چرا محکمات ام الکتابند؟ 2- علت وجود متشابه چیست؟ 1- علت اینکه محکمات ام الکتابند ظاهراً آن است که محکمات متضمّن بیان اصول مسلّمه دین و پایههای آنند مثل «اَللّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ اللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ - اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ - بَیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ - کُلٌ اِلِیْنا راجِعُونَ - مالِکِ یَوْمِ الدّینَ - لَوْ کانَ فیهِما الِهَةٌ اِلّا اللّهُ لَفَسَدَتا - اِنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها - اِنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبُور - یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ سوءٍ - اِنَّ الْاِنسانَ لَفی خُسْرٍ اِلّا الَّذینَ آمَنُوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ». و صدها آیات دیگر. این آیات چنانکه میبینیم کاملاً روشن و بیان پایههای دین اند که دین آن است بدانیم: معبود جز خدا نیست، زنده و ابدی و مدیر عموم جهان است رب العالمین است، آفریدن و تدبیر دردست اوست، او آفریننده همه چیز است، حکومت همه در دست او و بازگشت همه به سوی اوست، قیامت حتمی است مردهها همه زنده خواهند گشت. اگر جز خدا خدایی بود آسمانها و زمین تباه میگشتند، انسان در آخرت هر آنچه کرده خواهد دید، همه در زیان اند جز اهل ایمان و عمل و... علی هذا در «امم» گفته شد که علت ام الکتاب بودن آن است که متشابهات به آنهابه صورت محکم در میآیند ظاهراً از درجه اعتبار ساقط است گرچه بعضی از متشابهات با ارجاع به محکمات به صورت محکم در میآیند. 2- امّا اینکه علّت وجود متشابهات در قرآن چیست؟ وجوهی گفته شده از جمله: اگر همه قرآن محکم بود مردم به اخبار آن اکتفا کرده و از نظر و تدبّر بی نیاز میشدند و فضل علما نسبت به دیگران روشن نمیشد و به ثواب تدبّر و اتعاب نفس در استنباط معانی نائل نمیشدند. به قول دیگر: معارف قرآنی بر دو قسم است یکی معارف عالیه که از حکم مادّه و ابهام عادی خارج اند و شخص پس از شنیدن آنها بین حکم مادی و غیر مادی مردّد میشود مثلا در آیه . و . به نظر میآید که
احکام ماده و جسم در نظر است یعنی خداوند مانند شخص عادی در کمین است یا میآید. دیگری معارف اجتماعی و احکام فرعی اند و چون این احکام فرعی اند و چون این معارف دارای ناسخ و منسوخ است و از طرف دیگر قرآن به تدریج نازل شده این باعث ظهور متشابه در قرآن است . نگارنده گوید: قول اول راجع است به اینکه خداوند برای ایجاد روحیّه تدبّر مقداری از آیات را متشابه فرستاده و مرجع قول دوم به این است که وجود متشابهات در قرآن طبیعی و لا بدمنه میباشد. در اینجا وجه دیگری هست که از نظر نگارنده بسیار ارزنده است و آن اینکه وجود متشابهات سبب زنده ماندن و همیشه تازه بودن قرآن است. و اگر متشابهات نبود قرآن پیوسته تاز بودن خود را از دست میداد. مثلا اگر شخصی داستان جنگ چالدران را که میان قواء شاه اسمعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی اتفاق افتاد بخواند، دفعه اول کاملا شیرین و دلچسب خواهد بود، دفعه دوم کمتر از دفعه اول و در دفعه سوم دیگر احتیاج به خواندن نخواهد داشت و خواهد که آن کتاب را بفروشد. زیرا با دو دفعه مراجعه همه مطالب بر وی روشن شده و جای ابهامی باقی نخواهد ماند. قرآن کریم نیز اگر همهاش محکم و واضح الدلاله نیز بود موقعیّت خود را از دست میداد، اینکه قرآن با این همه تفاسیر و مباحث در هر عصر احتیاج به تفسیر خاص دارد و آیات آن پیوسته معرکة الاراء و مورد وجود متشابهات است این آیات چند بعدی و حتی پنج بعدی و ده بعدی است که قرآن را زنده نگه داشته و پیوسته مطرح انظار نموده است. علی هذا اگر همه قرآن محکمات بود آن وقت این کلام آسمانی موقعیت کنونی خود را نداشت و مطرح انظار صاحب نظران نبود از طرف دیگر اگر همهاش متشابهات بود مورد خردهگیری واقع میگردید که چرا همهاش چند پهلو و چند بعدی است ولی وجود محکمات در بیان اصول مسلّمه دین و وجود متشابهات در پشتوانه بودن به تازگی ابدی قرآن، هر دو مکمّل همدیگراند و این کتاب مبیت با لین دو بال عظیم به پرواز آمده و روی این دور کن اساسی قرار گرفته است و هر یک بدون آن دیگری ناقص خواهدبود. بهتر است آیه را بار دیگر از نظر بگذرانیم: «هُوَ الَّذی اَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْکِتابِ وَ اُخَرُ مَتَشابِهاتٌ فَاَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ اِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ مَا یَذَّکَرُّ اِلَّااوُلوُ الْاَلْبابِ». این آیه موقعیّت هر دو از محکمات و متشابهات را روشن میکند و این دو قسمت دهنده کتابند، آنانکه روی اغراض فاسد و فتنه جوئی به متشابهات میچسبند مورد ملامت و ذم قرار گرفتهاند ولی را سخون در علم همان اند که به اهمیّت هر دو قسمت اذعان کرده و گویند به قرآن ایمان آوردیم همهاش از جانب پروردگار ماست . از آیه کاملاً روشن میشود که باید موقعیّت هر دو قسمت محفوظ باشد و منحرفان و مریض القلبها نباید متشابهات را دستاویز اغراض خویش قرار دهند حالآن که خداوند آنها را برای غرض خاصّی متشابه نازل فرموده است. این وجه که ذکر شد از نظر نگارنده چنانکه در ابتداء گفتم بسیار گفتم بسیار متین و ارزنده است. * . این متشابه بودن بر خلاف آیه قبل شامل تمام قرآن است و مراد از تشابه مشابهت آیات درهدف ئ قصود و میل بعضی به بعض دیگر است چنانکه در «ثنی» مشروحاً گفته شد.
[ویکی فقه] شبه (مسالک علت). وصف مشتمل بر صفت دارای مناسبت ذاتی با حکم است.
شَبَه، از مسالک علت بوده و وصفی است که اگر چه همواره همراه حکم است (
اطراد ) اما مناسبت ذاتی با حکم ندارد، بلکه به سبب اشتمال آن بر وصفی که آن وصف مناسبت ذاتی با حکم دارد، این وصف نیز مناسبت تبعی با حکم پیدا می کند.به بیان دیگر، وصفی است که ملازمه (مقارنه) وجودی با حکم دارد، ولی مناسبت ذاتی آن با حکم بعد از بررسی زیاد به اثبات نرسیده است؛ اما از آن جا که
شارع در بعضی از موارد آن را علت حکم قرار داده است این مسئله به ذهن می آید که این وصف بر وصف دیگری مشتمل است که آن وصف، مناسبت ذاتی با حکم دارد، و چون این وصف بر آن وصف دیگر مشتمل است به تبع آن مناسبت تبعی با حکم پیدا می کند، مثل: وصف
طهارت نسبت به حکم
وجوب نیت در
تیمم ، که بین وصف طهارت و اشتراط نیت هیچ مناسبت ذاتی وجود ندارد، زیرا اگر طهارت مناسبت ذاتی با اشتراط نیت داشت باید در هر طهارتی نیت شرط می بود، در حالی که در شستن لباس
نجس نیت شرط نیست. اما طهارت به دلیل اشتمال آن بر وصف
عبادت ، با نیت مناسبت دارد، زیرا بین نیت و عبادت مناسبت ذاتی وجود دارد و چون طهارت مشتمل بر عبادت است، به تبع آن، طهارت نیز با نیت، مناسبت تبعی پیدا می کند.حال که طهارت وصف شبهی برای وجوب نیت در تیمم شد، می توان
وضو را نیز با تیمم
قیاس کرد. و چون وضو نیز طهارت است می توان حکم به وجوب نیت در آن نمود.
نظر اصولیون اهل سنت
میان اصولی های
اهل سنت درباره اثبات علیت به طریق شَبَه، اختلاف است؛ بسیاری هم چون «
بیضاوی » بر این باورند که شبه بی آنکه چیزی به آن ضمیمه شود، افاده علیت می کند.برخی دیگر همانند «
ابوبکر باقلانی » معتقدند طریق شبه به تنهایی افاده علیت نمی کند، بلکه نیاز به ضمیمه نص یا اجماع و یا مناسبتی دارد.
نکته اول
علت این که به چنین وصفی، شَبَه گفته شده این است که چون در بعضی از احکام شارع، مناط حکم قرار گرفته است، شباهت به وصف مناسب دارد و به دلیل این که همواره همراه حکم می آید، ولی مناسبت آن با حکم ثابت نشده است، شباهت به وصف طردی دارد.
نکته دوم
...