شبص

لغت نامه دهخدا

شبص. [ ش َ ب َ ] ( ع اِمص ) درشتی. ( از منتهی الارب ). خشونت. ( از اقرب الموارد ) ( محیط المحیط ). || ( مص ) در همدیگر درآمدن خار. ( منتهی الارب ). درآمدن خار درخت در یکدیگر. ( از اقرب الموارد ): تشبص الشجر؛ به هم درشدند درختان. ( منتهی الارب ) ( از محیط المحیط ).

شبص. [ ش َ ب َ ] ( ع مص ) در اصطلاح عامه اصلاح کردن جزء و مقدار شی ٔ. کمی از چیزی را اصلاح کردن. ( از دزی ج 1 ص 270 ): شبص الشی ٔ؛ اصلحه قلیلا. ( محیط المحیط ).

فرهنگ فارسی

در اصطلاح عامه اصلاح کردن جزئ و مقدار شئی . کمی از چیزی را اصلاح کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس