ز گلبام شبابه زندباف
دریده صبا شعر گل تا به ناف.
( گنجینه گنجوی ).
شبابة. [ ش َ ب َ ] ( اِخ ) سراة بنی شبابه از نواحی مکه است. ( از معجم البلدان ).
شبابة. [ ش َ ب َ ] ( اِخ ) بطنی است از بنی فهم که در طایف یا در سرات سکونت گرفتند و عده ای بدین نام منسوبند. ( منتهی الارب ).
شبابة. [ ش َ ب َ ] ( اِخ ) ابن سوار فزاری اصل وی از خراسان و ساکن مداین بود. وی از ثقات محدثان بشمار میرفت و در سال 255 هَ. ق. در مکه درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 2 ص 405 ).
شبابة. [ ش َ ب َ ]( اِخ ) ابن المعتمربن لقیط. از مشاهیر عصر خود و از قبیله عجل بن لجیم است. ( از عقدالفرید ج 3 ص 309 ).
شبابة. [ ش َ ب َ ] ( اِخ ) ابن فهدبن زید از قضاعة قحطانیة و جدی است جاهلی. ( از الاعلام زرکلی ج 2 ص 405 ).