شب پوی

لغت نامه دهخدا

شب پوی. [ ش َ ] ( نف مرکب ) شبرو. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). شبرو. آنکه در شب رود. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ مرکب ) آواز پای را گویند در نهایت آهستگی و خفت. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) شبرو . ۲ - آواز پای در نهایت آهستگی و خفت .

فرهنگ معین

( ~ . ) ۱ - (ص فا. ) شبرو. ۲ - (اِمر. ) صدای آرام پا.

فرهنگ عمید

رونده درشب، شب رو.

پیشنهاد کاربران

بپرس