برای رفع و دفع اشتباه:
شبدیز. [ ش َ ] مرکب از شب و دیز، دیز هم مبدل دیس است به معنی مانند. پس شبدیز یعنی شب مانند، مانند شب ( در سیاهی ) ، سیاه. ||� نام اسب خسروپرویز، چون رنگ آن سیاه بوده شبدیز نامیده شد.
... [مشاهده متن کامل]
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و احیانا داستان ساخت:
خسرو پرویز، پرهیز می کرد که هر غذایی را در هنگام شب بخورد لذا گفته بود برای من هر شب دیزی یا همان آبگوشت بیاورید و برای اسب من هم یک دیس گندم یا جو بدهید تا قوه و نیرویش، همیشه پابرجا باشد.
قطعا قلب خسرو پرویز شبدیز و سیاه بود که نامه پیامبر اسلام ( ص ) را پاره کرد.
شب خیز. [ ش َ ]� شب خیزنده. آنکه شبها برخیزد. کسی که در شب از خواب برمیخیزد، مثل : عابد شب خیز. کسی که برای عبادت شب هنگام از خواب برخیزد. || چیزی که شب برخیزد مثل ناله شب خیز.
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و احیانا داستان ساخت:
شب از رختخواب برخیز، البته ابتدا نیم خیز شو و سپس کاملا شب خیز شو، ختم کلام، پاشو نماز بخون.
شبگیر. [ ش َ ] صبح و سحرگاه. وقت سحر. پیش از صبح. اول صبح. || حرکت کردن مسافر قبل از صبح تا روز به منزل برسد. || کسی که در آخر شب برای عبادت برخیزد. || شب. || آخر شب. || نام مرغی است که در وقت صبح صدای حزین کند. هر حیوانی که در شب بخواند و تغنی کند.
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و احیانا داستان ساخت:
پرنده ای مثل مرغ عشق که به شب گیر می دهد و شروع به خواندن می کند و تا خود صبح می خواند و عده ای را هم بدخواب می کند شب گیر می گویند. یا حیوانی که در شب هنگام، جایی گیر کرده و نمی تواند خود را رها کند و صاحب حیوان یا مردم هم در خوابند و بی زبون، تا صبح ناله می کند شبگیر می گویند.
شبگیر کردن. [ش َ ک َ دَ ] صبح بسیار زود حرکت کردن کاروان.
چون شمع صبحگاه به بسمل رسیده ایم
شبگیر کرده ایم و به منزل رسیده ایم ( باقر کاشی ) .
شبگرد. [ ش َ گ َ ] کسی که در شب گردش میکند. شبرو. || پاسبان که شب برای نگهبانی خانه ها و بازار گردش کند. || رند و بی باک. || دزد. || ماه و قمر.
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و احیانا داستان ساخت:
نیازی به بازی با کلمات نیست، همه موارد بالا برای شبگرد، عادی و منطقی است. کسی که شب می گردد اگر در آسمان است، قمر است که شب خودنمایی می کند و اگر در زمین است یا کارش این گونه است مثل پاسبان و نیروی انتظامی یا از تاریکی شب می خواهد سوءاستفاده کند مثل دزد یا جوانی که بی باک است و� باید سریع به او زن داد که دیگر چنین نکند.
ببخشید کسی اطلاع داره که شب خیز به صورت پیوسته ( شبخیز ) آیا درسته یا غلط املایی محسوب میشه؟
شبخیز: صفت فاعلی به معنای کسی که شب هنگام و یا هنگام پگاه از خواب برخیزد و بکار بپردازد. ( به نقل از دکتر خطیب رهبر / مرزبان نامه ص ۲۴۶ )
شب خیز یعنی کسی که برای نماز شب بیدار می شود و تا اذان صبح عبادت میکند
قائم اللیل. [ ءِ مُل ْ ل َ ] ( ع ص مرکب ) شب خیز. شب زنده دار: قائم اللیل و صائم النهار.
ان که در شب برای عبادت از خواب بیدار می شود
عبادت کننده در شب
عبادت کننده
شب زنده دار. . . . عبادت خنده شب
آنکه در شب برای عبادت بیدار میشود
کسی که شب برای عبادت بیدار می ماند
کسی که شب هنگام از خواب برمی خیزد و تا اذان صبح بیدار می ماند.
شی زنده دار
شب زنده دار
کسی که از خواب بیدار میشود و تا صبح بیدار می ماند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)