شب بیدار
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
شب پیما
متهجد. [ م ُت َ هََ ج ْ ج ِ ] ( ع ص ) آن که به شب بیدار باشد. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) . بیدار و بی خواب و بیدار در شب و از خواب برخیزنده در شب. ( ناظم الاطباء ) . کسی که در شب جهت عبادت پروردگار
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
برخیزد. شب زنده دار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . || خفته در شب. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به تهجد شود.
غیور شب ؛ بیدارشب. شبخیز. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ) . آنکه شب بیدار ماند. رجوع به غیوران شب شود.