شب افسانه

لغت نامه دهخدا

شب افسانه. [ ش َ اَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) افسانه شب. افسانه که برای آمدن خواب در شبها بشنوند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). سخن شب. ( ناظم الاطباء ). قصه که شب هنگام گویند تا شنونده نرم نرم به خواب شود :
تنی چند را از رقبیان راه
ز بهر شب افسانه بنشاند شاه.
نظامی.

فرهنگ فارسی

افسانه شب افسانه که برای آمدن خواب در شبها بشنوند .

پیشنهاد کاربران

داستان شب
داستانهایی که شبها برای رفع خستگی بگویند
تنی چند را از رقیبان راه
ز بهر شب افسانه بنشاند شاه
از ایشان خبر های آن کوه و دشت
بپرسید و آگه شد از سرگذشت
✏ �نظامی�