شایم

لغت نامه دهخدا

شایم.[ ی ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از «ش ی م » شائم. دورنگرنده به برق و مانند آن. ( حاشیه تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 1 ) : و شایم بوارق لطایف او از ظلال نیل آمال محروم نگردد. ( تاریخ بیهق ص 1 ). رجوع به شائم شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس